آی سهراب
چه شد دانستی
خانه ی دوست کجاست
هدف از خانه ی دوست
نکند خانه ی بی دغدغه ایست
کنج هر دیوارش
دوستانی بنشینند آرام
مثل آنجا که فریدون می خواست
آی سهراب
بگو قصد تو از خانه ی دوست
نکند خانه ی دوریست که بر روی درش
بر سر برگ گلی با قلم سبز بهار
بنویسیم ای دوست
خانه ی ما اینجاست
مثل آنجا که فریدون می خواست
آی سهراب
بگو قصد تو از دوست که بود
رفقایی همه آسوده و خوش
که فقط یک سبد از بوی گل سرخ
به تو هدیه کنند
مثل آنان که فریدون می خواست
آی سهراب
سوالی که تو مطرح کردی
قرن ها دغدغه ی انسان هاست
و اگر قصد تو از دوست، خداست
یا اگر خانه آن دوست که گفتید، کجاست
خانه ی امن خداست؟
او همین جاست، هم آنجا
همه جاست...
بخدا از رگ گردن به تو نزدیک تر است
خانه ی دوست دل است
خانه ی دوست دل است
رحمانی.شاهد
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 9
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 17 مهر 1394 02:36
درود بر شما
یا حق
هر چند استقلال چشمت رنگ جان دارد
امّا به زنــدان می بــرد اشـــعار آزادی
سخن سنج تبریزی
شاهد رحمانی 17 مهر 1394 06:42
سپاسگزارم دوست عزیز
طارق خراسانی 17 مهر 1394 04:52
با سلام بر جناب رحمانی
الحق زیبا سروده اید
در پناه حق
شاهد رحمانی 17 مهر 1394 06:41
سلام و سپاس دوست خوبم
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 18 مهر 1394 11:32
خانه ی دوست دل است
درودبسیارزیباقلم زدید قلمتان مخلدوپویا
مسعود احمدی 18 مهر 1394 17:40
آی سهراب
سوالی که تو مطرح کردی
قرن ها دغدغه ی انسان هاست
و اگر قصد تو از دوست، خداست
یا اگر خانه آن دوست که گفتید، کجاست
خانه ی امن خداست؟
او همین جاست، هم آنجا
همه جاست...
زیبا بود و تامل برانگیز. زنده باد رفیق
شاهد رحمانی 18 مهر 1394 19:27
سپاس بزرگوار
مهدی صادقی مود 23 مهر 1394 19:07
درود برشما جناب رحمانی
لذت بردم
برقرار باشید
کرم عرب عامری 26 مهر 1394 16:56