3 Stars

آدم باش

ارسال شده در تاریخ : 01 امرداد 1396 | شماره ثبت : H945319

در کوچه ی مُنتهی به بازارِ قماش
زیرِ خُنکای سایه ی پیچک و راش
فرزانه ی "روشندلِ" شیرین سخنی
مشغول به کاسبی و تامینِ معاش
از شرمِ کمک خواستن از رهگذران
سر بُرده به زیر و ناله می کرد یواش
من ، کودکِ نُه ساله ی مکتب رفته
در دست کتاب و لقمه ای نانِ لواش
با شیوه ی زشت و لودگی خندیدم
بر پینه ی دست و صورتِ چرک و سیاش
از زخمِ زبانم دلِ آن پیر شکست
بر روحیه ی لطیفش افتاد خراش
سی سال گذشته و به یادم مانده
این خاطره از نصیحت و پندِ بجاش
دستی به سرم کشید و فرمود: پسر-
مانندِ من آواره نگردی ای کاش...
پندی به تو می دهم که آسوده شوی
بر گوش بگیر و بگذر از چون و چراش
هرچند که معدنِ نمک هم باشی-
بر زخمِ خدادادِ کسی مزه نپاش
یا مردی کن ، فتاده را دست بگیر
یا اینکه کمک نمی کنی آدم باش !

مهدی صادقی مود
*قافیه ها محاوره و سماعی است

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 188 نفر 265 بار خواندند
محمد جوکار (06 /05/ 1396)   | حمیدرضا عبدلی (08 /05/ 1396)   | مهدی صادقی مود (08 /05/ 1396)   |

رای برای این شعر
محمد جوکار (06 /05/ 1396)  حمیدرضا عبدلی (08 /05/ 1396)  
تعداد آرا :2


نظر 4

  • محمد جوکار   06 امرداد 1396 01:18

    هرچند که معدنِ نمک هم باشی-
    بر زخمِ خدادادِ کسی مزه نپاش
    یا مردی کن ، فتاده را دست بگیر
    یا اینکه کمک نمی کنی آدم باش !

    درودها و آفرین ها جناب صادقی عزیز
    غزلی نغز و ناب و اموزنده از قلم زیبایتان خواندم و لذت بردم
    رقص قلمت ماندگار
    rose rose rose rose

  • حمیدرضا عبدلی   08 امرداد 1396 10:41

    باسلام‌استادبسیارزیبا

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا