بسمه تعالی
گــرد می بینند در آیینه این نادیدگان
عقل می جویند جای عشق نافهمیدگان
مدفن عشق ست آنجا که وصال آید پدید
شوق وصلت می شود افزون به هجران دیدگان
عاقبت بین اند آنان که حساب خود رسند
در قیامت فارغ اند آن خویش را سنجیدگان
می شوند آخر همه در کوره ی خجلت گلاب
مثل گل همواره در باغ جهان خندیدگان
در بهار سبز می بازند بر پاییز زرد
سفره ی آمال خود را با غضب برچیدگان
قدر درویشی بداند آنکه سلطان بوده است
ساحل دریا شود ایمن به طوفان دیدگان
هر که دستار تکبّر را گذارد بر سرش
از نگاه ما شود کمتر ز سر پوشیدگان
جای بوسه ، کاسه می خواهند این نامحرمان
در حرم محراب می جویند خود رنجیدگان
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 4
مهدی صادقی مود 29 آذر 1396 21:05
سلام و ارادت مجدد دکتر مهدی پور عزیز
دوباره خواندم و لذت بردم
احسنت به شما
جواد مهدی پور 02 دی 1396 11:13
سلام و عرض ارادت محضر استاد گرانقدرم جناب صادقی مود گرانقدر
سپاس فراوان از حضور همواره سر سبز شما
زنده باشید به مهر
درود هاااااااااااا
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 30 آذر 1396 23:31
درود تان باد
چونان گذشته از قلم زرنگارتان خواندم و لذت بردم
جواد مهدی پور 02 دی 1396 11:14
سلام و عرض ارادت محضرتان جناب اقای انصاری گرانقدر
سپاس فراوان از حضور همیشه سبز شما
زنده باشید به مهر
درود هاااااااااااا