3 Stars

سودای تو

ارسال شده در تاریخ : 21 دی 1399 | شماره ثبت : H9414466

بسم الله الرحمن الرحیم

آن زمانی که به سودای تو می پردازم
نقد عمر است که در بازی غم می بازم
گر چه صد بار دل از جور و جفایت خون شد
باز کن چشم و ببین با غم تو دمسازم
من که پروانه شمع رخ تو گردیدم
خوش بزن شعله سوزان به پر پروازم
چه خوش آراسته ای بزم مصائب بنگر
آمدم تا سر خود در قدمت اندازم
در دل هر سخنی گفته ام اینجا بینی
لعل نابی است که از خون جگر می سازم
ای صبا وقت سحر حال مرا چون دیدی
برو و با دگران هیچ مگو از رازم
مهدی این دور جفایی است که بی پایان است
تا در آینده چه آید ز چنین آغازم


مهدی رستگاری
هجدهم شهریور یکهزار و سیصد و نود و پنج خورشیدی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 130 نفر 198 بار خواندند
امیر عاجلو (22 /10/ 1399)   | کاویان هایل مقدم (22 /10/ 1399)   | مهدی رستگاری (22 /10/ 1399)   | منصور آفرید (22 /10/ 1399)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (22 /10/ 1399)  کاویان هایل مقدم (22 /10/ 1399)  منصور آفرید (22 /10/ 1399)  
تعداد آرا :3


نظر 6

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا