بسمه اللطیف
در بیان آثار عشق
در زیر بار گردش این گنبد کبود
باری که استخوان مرا خرد می نمود
یک دم نگاه من به نگاه تو آشنا
گردید و آن نگاه دل خسته را ربود
تاثیر کرد معجزه کیمیای عشق
یک آن به پلک هم زدنی بر مس وجود
دیدم که گردش همه هستی در این جهان
سیری به دور نقطه پرگار عشق بود
شیرین به کام بود غم و شادی و عجب
مستی عشق در دل بیمار می فزود
گل ناز می فروخت به گلزار چون نسیم
ناگه ز گونه اش به گذر بوسه می ربود
در زیر نور ماه چمن نقره گشته بود
بلبل به باغ نغمه مستانه می سرود
رنجش نبود اگر چه پر از درد بود جان
اعجاز عشق رنج ز هر درد می زدود
دیدم که عاشقانه به آیین ابتلا
می سوخت جان به آتش پاک بدون دود
عالم پر از عجایب عشق است اگر که چشم
گردد گشاده باز به بینایی شهود
مهدی هر آن که دل بسپارد به کار عشق
پر می شود ز نور خداوندی و درود
مهدی رستگاری
هفدهم تیرماه سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
هشتم ژوئیه سال ۲۰۲۱ میلادی
دفتر شعر روزگاران
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 8
امیر عاجلو 17 تیر 1400 14:52
مهدی رستگاری 26 تیر 1400 13:06
سلام و درود و سپاس بیکران جناب عاجلوی عزیز
حسن جعفری 17 تیر 1400 19:55
درود بر شما بسیار زیبا
مهدی رستگاری 26 تیر 1400 13:06
سلام و درود و سپاس بیکران جناب جعفری بزرگوار
کاویان هایل مقدم 19 تیر 1400 13:26
شرح نفسی بس زیبا از نگاه اول
لذت بخش بود عزیز
مهدی رستگاری 26 تیر 1400 13:07
سلام و درود و سپاس بیکران جناب هایل عزیز. بزرگوارید و لطف دارید
محمد علی رضا پور 19 تیر 1400 14:22
سلام و درود جناب رستگاری
سروشی تقدیم تان:
عشق یعنی ترانه خوان باشی/
عاشقی، بین عاشقان باشی/
توامان، شعر بی امان باشی/
یا سکوتی پُر از بیان باشی/
عشق، نام خداست.//
(محمدعلی رضاپور)
مهدی رستگاری 26 تیر 1400 13:08
سلام و درود و سپاس بیکران جناب رضاپور بزرگوار و حظ فراوان بردم از سروده نغزتان. قلمتان زرین