انتظار
تنیده تار تنت در خیال تن پوشم
طنین عطر تو بی اختیار می پیچد
به پای زخمی قلبی که منتظر مانده
چقدر پیچک این انتظار می پیچد
خطوط وحشی پیشانی ام نشانی از
نزاع تن به تن صبر و بی قراریهاست
تَرَک تَرَک شده آیینه ؛در ته ِ گوشم ⬇️
غریوِ وحشتِ از انکسار می پیچد
از ارتفاع کدامین درخت سُر خوردم؟
از اعتلای کدامین نگاه افتادم ؟
سقوط ؛ سهم من از بال و پر زدن ها شد
عجیب نسخه ی من را فرار می پیچد
گریز می زنم از پنجره به کوچیدن
نفس نفس به هوای تو بال ور چیدن
هزار مرتبه از شوقِ مرگ مرگیدن
حریق ِخواهش من در غبار می پیچد
نگاه می کنم از عمق روزن دنیا
ودست های تو از پشت ابرها پیداست
تو می رسی که مرا با خودت کجا ببری ؟
صدای خسته ی سوت قطار می پیچد
مریم ناظمی
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 9
امیر عاجلو 27 آذر 1399 00:40
!درود
کرم عرب عامری 27 آذر 1399 02:27
درودها گرامی
علی آقا اخوان ملایری 27 آذر 1399 09:35
درود بر شما، بسیار زیباست، قلمتان نویسا
مرضیه نورالوندی 27 آذر 1399 18:07
درودها بانو جان عالی
محمد مولوی 27 آذر 1399 19:21
امیرعباس معینی 28 آذر 1399 20:03
درودها نثارتان بانوی ادیب
در پناه " اللّه آن یگانه ستوده مقدس ترین"
جابر ترمک 28 آذر 1399 23:32
تو می رسی که مرا با خودت کجا ببری ؟
صدای خسته ی سوت قطار می پیچد
عالیست آفرین
کاویان هایل مقدم 29 آذر 1399 14:07
بانو ناظمی درست اندیش و زیبانگار
قلمتان استوار
منوچهر فتیان پور 30 آذر 1399 00:17
درود بر شما بانو