درد من را ستاره می فهمد
آسمان در غروب من رام است
چشم هایت درون هر غزلم
غرق آرایه های ایهام است
غم خود را به کس نخواهم داد
عاشق شعرهای غمگینم
در سکوت خودم بغیر از غم
چیز دیگر چرا نمی بینم
سایه ای در سکوت سحر آسا
شمه ای از شمیم عطر شبم
می چکم مثل نم نم باران
بوسه می پرورد حریم لبم
هرچه از عشق بگذرد در من
یک تصور اسیر احساس است
باغ سرسبز سروها گاهی
مستحق نفیر احساس است
چشم بر در نشسته ام در خویش
قلب من بی قرار یک دریاست
غم که می آید از در و دیوار
در دل من قیامتی برپاست
آه ای روزهای بی رمقم
بگذرید از زنی که بی تاب است
سالها آرزوی او در شعر
سو سوی چشم های مهتاب است
کاش باران شبی بیاید باز
روی احساس من عبور کند
تو بیایی و واژه ها در من
قطره قطره شبی ظهور کند
#پرستش_مددی
۱۳۹۸.۰۳.۰۵
تعداد آرا : 6 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 12
امیر عاجلو 19 آبان 1399 10:46
پرستش مددی 21 آبان 1399 04:27
درود و سپاس
کاویان هایل مقدم 19 آبان 1399 12:14
دلارام چارپاره ای موزون و سوار بر عواطف
درودها بانو
پرستش مددی 21 آبان 1399 04:28
یک دریا درود و سپاس مهربان
علی احمدی 19 آبان 1399 14:42
درودها استاد والاقدر بسیار فاخر
پرستش مددی 21 آبان 1399 04:30
یک دنیا درود و سپاس مهربان
ولی اله بایبوردی 19 آبان 1399 16:52
سلام و درود
چهارپاره / دوبیتی نو پیوسته
دست مریزاد
پرستش مددی 21 آبان 1399 04:30
یک دریا درود و سپاس مهربان
جمشید اسماعیلی 19 آبان 1399 19:01
درودها بانو مددی
چهارپاره زیبایی سرودید
پرستش مددی 21 آبان 1399 04:30
یک دنیا درود و سپاس مهربان
علیرضا علیدادی شمس ابادی 20 آبان 1399 17:22
درود بهشما بانوی گرامی
پرستش مددی 21 آبان 1399 04:31
یک دنیا درود و سپاس گرامی