در پگاه
چه می شود که ببینم تو را به رو به رو
به رو به رو بنشینم برای گفت و گو
چه می شود که حواست به سمت من باشد
که در پگاه ببینم نگاه تو هر سو
چه می شود که دوباره کنار تو باشم
شبیه بوی اقاقی نشسته با شب بو
چه می شود که شوی ماه آسمان من
که زیر سقف سما پا نهم به جست و جو
چو پاره گشت دلم پای دوری از تو
به دست عشق دهم زخم های خویش رفو
چه روزها که نگاهم به روی در قفل است
که از تو باز رسد یک خبر از این یا او
شکست شیشه ی قلبم به ضرب عشقی که
برای خرد شدن شد شبیه سنگ و سبو
به تار موی سیه دل اسیر شد آرام
چه می شود که ببافم کمند آن گیسو
حسن جعفری ( ح.س.آرام)
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 8
امیر عاجلو 17 تیر 1400 14:52
درود بر شما
حسن جعفری 17 تیر 1400 20:39
درود بر شما؛ سپاس از نگاه پر مغزتان
حسن جعفری 17 تیر 1400 20:41
پر مهرتان
مروت خیری 17 تیر 1400 20:52
درودها خدمت شما جناب جعفری، زنده باشید و سپاس از حضور شما
علی مزینانی عسکری 19 تیر 1400 10:37
سلام و عرض ادب
دستمریزاد
عالی است
کاویان هایل مقدم 19 تیر 1400 13:28
عرض ادب و ارادت
قطعا خیلی چیزها میشود با این اتفاق
عالی بود....
محمد علی رضا پور 19 تیر 1400 14:45
چه می شود واقعا
سلام و درود
سروشی تقدیم تان:
عشق یعنی خودت صدایم کن/
به غم عشق، مبتلایم کن/
بی خودم کن، گرانبهایم کن/
و برای خودت جدایم کن/
"وَ اصطَنَعتُکَ لِنَفسی."//
(محمدعلی رضاپور)
جواد امیرحسینی 21 تیر 1400 17:44
سلام و عرض ادب حضور استاد عزیز. دست مریزاد. پاینده باشید