3 Stars

کارگر

ارسال شده در تاریخ : 24 شهریور 1395 | شماره ثبت : H943972

شب از آسمان افتاده بود
وتلاش ساعت برای سقط عقربه ی کوچک فایده نداشت،
از میان عابران همیشگی خطوط موازی کارگر هراسان می دوید
اینبار فقط چراغ راهنما نبود که در برابرش سرخ می شد؛
آسفالت هم..
خرده شیشه لعنتی برهنگی نمی شناخت.

آرزو بهرامی

پ.ن:برای پینه های محترم دست هات.

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 247 نفر 397 بار خواندند
محمد جوکار (25 /06/ 1395)   | آرزو بهرامی (26 /06/ 1395)   | عظیم صوفی (26 /06/ 1395)   | ابوالحسن انصاری (الف. رها) (28 /06/ 1395)   | مهناز نصیرپور (29 /06/ 1395)   | امیر وحیدی (05 /07/ 1395)   | سید مصطفی سراب زاده (18 /08/ 1395)   | علیرضا خسروی اصل (13 /12/ 1401)   |

رای برای این شعر
مهناز نصیرپور (29 /06/ 1395)   امیر وحیدی (05 /07/ 1395)  
تعداد آرا :2


نظر 8

  • محمد جوکار   25 شهریور 1395 23:18

    درودت باد مهربانو بهرامی عزیز
    و آفرین بر احساس مهربان و سرشارتان
    rose rose rose

  • عظیم صوفی   26 شهریور 1395 12:42

    سلام بانو، خیلی وقت بود چنین شعر وزین وزیبایی نخوانده بودم واقعا دست مریزاد،
    عالی بود. یک شروع خوب، ویک پایان ستودنی!!

  • ابوالحسن انصاری (الف. رها)   28 شهریور 1395 19:06

    درودت باد rose rose rose rose rose

  • مهناز نصیرپور   29 شهریور 1395 11:34

    درود عزیزم
    زیبا و دلنشین سروده ای
    شب از آسمان افتاده بود
    وتلاش ساعت برای سقط عقربه ی کوچک فایده نداشت، applause love struck rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا