کار من است دیده به در دوختن
از غم تو تا به سحر سوختن
قسمت من شد که بسوزد دلم
شعله شدن شعله برافروختن
*
در حَرَمت هر که درآمد نرفت
هر که درآن میکده آمد نرفت
جام به جام مست پیاله شد و
هوش به سر نآمده آمد نرفت
*
من چه کنم مستِ در این مست ها
نیست مرا هیچ در این هست ها
هر چه که دارم همه از آنِ توست
خسته شدم از همه بن بست ها
*
حوصله گر بود مرا رفته است
از بر ما عشق چرا رفته است
بس که تفأل زده ام بر خودم
حوصله از صحن و سرا رفته است
*
آی و ز در باز نجاتم بده
مرده دلم آب حیاتم بده
دستخوش خواهش نفسانی ام
معجزه ای کن وَ ثباتم بده
#ر.ف.لنگرودی
95/03/30
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
نظر 1
حمیدرضا عبدلی 01 تیر 1395 12:25
با سلام استاد عزیز بسیار عالی