این دردهای بیهوده
این رنج های هر روزه
این رازهای رنجیده ....
با که بگویم
تو آنی نیستی
که تمام تخیلم را محیط بودی
و من
بی وقفه چشمانت را می سرودم ....
این سرودن های مدام
تنها عادتی است
که از تو به یادگار دارم
و حس می کنم
چشمانم را بر سرش خواهم گذاشت ....
تو باش
زندگی کن
و مثال های تازه ای
در واپسینه های این کوچه ی کوتاه
جاری کن ....
تو باش
همیشه باش ....
احمد الماسی
94/3/17
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 6
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 20 خرداد 1394 13:07
بسیارزیباقلمتان جاوید
طارق خراسانی 20 خرداد 1394 13:40
با سلام و درود بی حد
مثل همیشه زیبا و پر از تصاویر زیبای خیال
در پناه حق شاد زی
منوچهر منوچهری(بیدل) 20 خرداد 1394 14:35
درود بر شما استاد عزیز بسیار زیبا
نگار حسن زاده 20 خرداد 1394 14:52
سلام و عرض ادب
درود بر شما
بسیار زیبا بود
امیرحسین زمان 21 خرداد 1394 20:14
سلام جناب الماسی عزیز دیگه فیس بوک مطلبی نمی ذارید خوشحال شدم که دوباره نوشته های شما رو خوندم
دادا بیلوردی 22 خرداد 1394 08:06
درود بر شما