شهـدِ چشــمِ عسـلت طعنه به خوانسـار زده
وَ سپـاهِ مــژه ات دســت به کشتــار زده
.
خـالِ هنـدوی تو در من نه فقط ...وای ببین
فکــرِ فتحـش به سـرِ نـادرِ افشــار زده
.
گفتـه بــودم که محـالَ ســت ولـی بالاخره
عشــق این جمجمه را سخــت به دیوار زده
.
جرمِ این مرد چه بوده که فقط عشقِ تو را
عـاقـبــت در وســطِ جـمعیتـی جــار زده
.
من همان مجرمی هستم که خودش را به نظر
قبــلِ قطـعـی شــدنِ حکــم شبــی دار زده
.
علیرضا آرین مهر
نظر 12
-
-
-
-
معین حجت 04 امرداد 1399 11:01
سلام و عرض ادب ، دستمریزاد دوست بزرگوار جناب آرین مهر ...
اشعار شما همیشه زیبا و بدون نقص است و حقیر از خوانش این سردوه های زیبا حظ میبرم ...
فقط جسارتا یک پیشنهاد : مصرع پنجم کلمه ی ( بالاخره) سکته ی وزنی ایجاد میکند ، جهت رفع این مشکل مثلا میشود اینگونه گفت :
گفته بودم که محالست چنین روز ولی
عشق هم جمجمه را سخت به دیوار زده
-
علیرضا آرین مهر 08 امرداد 1399 21:13
سلام و عرض ادب جناب حجت عزیز
سپاسگزارم
هر چند بنظرم شعر از لحاظ رعایت وزن و روان بودن خوب است
اما پیشنهاد شما را هم مدنظر قرار خواهم داد...ممنونم
-
-
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
aaa bbb
-
Asal Amiri
-
سامان بقایی
نقد 2
شهرام بذلی 05 امرداد 1399 09:32
سلام و عرض ادب و احترام ..
ترسیم یک هدف و نگاشتن و آفریدن .بهترین اصل برای تعریف
و آفرینش و خلق یک اثر خوب است که جنابعالی آنرا به بهترین شکل
به رشته ی تحریر در آورده اید ..سپاس مند وجود نازنینتان
علیرضا آرین مهر 08 امرداد 1399 21:09
سلام‌و عرض ادب جناب بذلی گرامی
سپاس از لطف و مهربانی تان