3 Stars

غزل: نگذاشت

ارسال شده در تاریخ : 16 امرداد 1398 | شماره ثبت : H947876

تا آمدم حرفی بگویم درد نگذاشت
یا بغض راه گریه را سد کرد نگذاشت
گاهی سکوت من شبیه گریه می شد
احساس می کردم غرور مرد نگذاشت
دیگر مجال زمزمه یا گفتگو نیست
دیوار هم ما را جدا می کرد نگذاشت
تفسیر من از زندگی این نیست وقتی
تقدیر نحسی با خودش آورد نگذاشت
درد دلم را خواستم پنهان بماند
این اشک هم دست مرا رو کرد نگذاشت
وقتی برای سبز بودن نیست دیگر
باغ امیدم را خزان زرد نگذاشت
شاید که دارویی برای زخم من نیست
زخم زبان و طعنه ی نامرد نگذاشت
دارد به پایان می رسد شعر سکوتم
تا آمدم حرفی بگویم درد نگذاشت
علیرضا همتی فارسانی


شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 131 نفر 182 بار خواندند
امیر عاجلو (07 /01/ 1399)   | علیرضا همتی فارسانی (07 /01/ 1399)   | مجتبی جلالتی (08 /01/ 1399)   | خسرو فیضی (10 /01/ 1399)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (07 /01/ 1399)  مجتبی جلالتی (08 /01/ 1399)  خسرو فیضی (10 /01/ 1399)  
تعداد آرا :3


نظر 3

  • امیر عاجلو   07 فروردین 1399 20:29

    rose rose
    بسیار زیبا و دلنشین سروده اید جناب همتی

  • مجتبی جلالتی   14 فروردین 1399 13:08

    هزاران درود
    بسیار زیبا و دلنشین سروده اید.

  • خسرو فیضی   21 فروردین 1399 21:54

    . با بهترین درودهایم
    . استاد سروده ای عالی بود
    . rose rose rose rose

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا