3 Stars

یِتی

ارسال شده در تاریخ : 28 اسفند 1398 | شماره ثبت : H948722

ای باد
سلامم را به شانه ام برسان
بگو :
قصد گریستن داشتم
خاکستر انسان ها اما در چشم هایم فرو می ریخت
ساعت های بر باد مانده
ساعت های بی دریا
ساعت های شنی
ای ساعت هایی که کمرگاهتان را
زوایای قائمه ی اعداد دیجیتال شکسته
ای تُنگ های از انحنای ماهی ریخته
و ریخته
و ریخته
هرگز قلبم به سختی علامتی از کتیبه ای بر صخره ای نبود
هرگز نمی خواستم این طور
ریخت تان را ببینم
سیاهپوش
مثل غواصی عزادار
هر چه گنج های اعماق دریاچه ها را جستجو کردم
حاصل رنج هایم
غول دریاچه از آب درآمد
به هر نامی پناه آوردم
سرگردان و تنها
مثل یِتی در برف های هیمالیا
ردپایم را در قلبم سوزاندم
و در مه دود کردم
مثل یتی در برف
به دنبال ناشناخته شدن بودم
نه فتح اورست
به زبان کدوم قوم صحبت کنم تا بدانید
میلی به شنیده شدن ندارم
کانگورو
کانگورو
کانگورو به زبان بومیان استرالیایی یعنی :
«چی؟!»
مترجم سی دی پیشانی اش را اشتباه چرخاند
و نام حیوانی جهنده
شد:
«چی؟!»
ای کاش مرا هم
«چی؟!!!»
صدا می کردند
مانند چینیان
[ای کاش کرونا زبان ایران را نمی شناخت]
کانگورو
کانگورو
حیوانی کیسه تن که انگار در شالیزارهای شمال
قصد نشاء برنج را دارد
حیوانی که انگار
کارگر اسکلت بندی برج های تهران
کیفش را از جلو بسته
تا آچار و انبرش را
راحت تر هجی کند
حیوانی
که حیوانات دیگر را خوب می شناسد
و جیبش را
جای امن تری دوخته
هشتاد آوار، درخت سوخته
هشتاد آوار، درخت خاکستر
که نه گوششان را از دهان یکدیگر بیرون می آورند
و نه دستشان را از جیب های هم
ریخت ما را چگونه باید دید
هشتاد آواز، گَرد بر باد رفته
که با اولین سلام
ژست برج آزادی می گیرند
و در ماه مرگ
ژست برج میلاد
چه کسی به حباب ها یاد داده است
روزی بر شانه ی موتور سیکلتی
موتورسواری برنده به نشان فتح کلاه کاسکتش را از سر برداشته
چه کسی به حباب ها یاد داده
حباب نشان ایمنی و اشتیاق است
حباب همان نوری است که قدیسان بر دیوار کلیسا
بر چهره ی خود می تاباندند
تا مبرهن باشند؟؟!!
بدرود ای آبشار گنج نامه
بدرود ای کتیبه ی بیستون
بدرود تالار رودکی
روزی در زیرنویس سکوت خواهند نوشت
ترتیب دودمان بادآوردگان ایام چنین بود:
بالن
بادکنک
حباب
...
و نقطه




شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 97 نفر 192 بار خواندند
امیر عاجلو (28 /12/ 1398)   | صدرالدین انصاری زاده (28 /12/ 1398)   | خسرو فیضی (28 /12/ 1398)   | حمید میرزانژاد (08 /01/ 1399)   | علی معصومی (20 /01/ 1399)   | علی احمدی (25 /01/ 1399)   | محمد مولوی (09 /04/ 1399)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (28 /12/ 1398)  حمید میرزانژاد (08 /01/ 1399)  خسرو فیضی (17 /01/ 1399)  علی معصومی (20 /01/ 1399)  علی احمدی (25 /01/ 1399)  
تعداد آرا :5


نظر 6

  • امیر عاجلو   28 اسفند 1398 07:07

    applause rose

  • خسرو فیضی   28 اسفند 1398 13:43

    . درودها نثار استاد باد rose
    . قبل از هر مطلبی باید از سختی سرودن چنین شعرهایی گفتگو کرد .
    . ریلی و قطاری که آغاز و فرجام اش نا پیداست !!! اما سوزبان
    . میداند که قطار از مسیر خارج نمی شود !!!
    . سروده ای بلند بسرائید که ربط منطقی بین ارکانش تا پایان حفظ شود rose
    . باور دارم کاری مشکل خواهد بود .
    . نگاه تان پُر امید باد rose rose applause applause rose rose

    • صدرالدین انصاری زاده   06 فروردین 1399 18:31

      سپاس و سپاس فراوان از باور نیکو و لطف نظر شما
      شناختی که جنابعالی از اینگونه شعرها دارید اینجانب را دلگرم و امیدوار می کند rose rose rose rose

  • حمید میرزانژاد   08 فروردین 1399 15:44

    درود بر شما استاد عزیز applause بسیار زیبا ، روان ، و دلنشین و پر محتوا applause rose rose

  • علی معصومی   20 فروردین 1399 19:57

    درود و عرض ادب
    ☆☆☆☆☆☆☆
    ◇◇◇◇◇◇◇
    rose rose rose

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا