کفشِ پاشنه بلند
کفشِ کتانی
کفشِ جلوباز
همه ی ما کفش ایم و ابلیس از کنار نیمکت ها با ما قدم برمی دارد
اما برای قدم گذاشتن کنار [ن]رده های سرخ
بستگی دارد که چقدر پوتین باشی
برف ها
از سرمای سیبری صحبت می کنند
و نمی دانند سپیدی سیبری از انحنای برف هاست
نه از رنگ گنبدهای مسکو
قوسی که شانه ها طی می کنند
شانه ها را به همان جایی می رساند
که از دورنم[ا] دور می افتند
سقوط اخلاقی ما هر بار از همان دره ای در اتفاق است که پشت پیشانی ایستاده
همه می دانند
که بهترین روز دنیا را اوکراین ندارد
اما هیچ کس نمی داند که این کران در کدام قاب مخفی شده
هشدار می دهم
ما دیوارهای زیادی برای تزیین داریم
و سیاستمداران وسواس عجیبی از تغییر در دکورها
تا آسمان پرشتاب ترین پیچک
«آه» است
و هر گل
گلدانی ست بر گلوی خودش
که با همان آوا[ز] فرو می ریزد در خود
حتی تمام روزنامه های جهان
برای پاک کردن یک شیشه کافی نیست
چه می شد اگر کنار درخت هر انفجار
مبلی نبود
و عروسکی خون[ی]ن در خاک، آب تنی نمی کرد
سیاستمداران سخن می گویند
و لب هایشان را به سایه هایشان دوخته بودند
سیاستمداران سخن می گویند
و شب پنجره ای بود که از ترسِ نور در قلب خود پنهان کرده اند
از مخمل قد کشیده باشیم
یا لاستیک
از تور تراشیده باشیم
یا چرم
ما همه دستکش های ابلیس ایم
اما برای دست دادن با آینه
بستگی دارد که چقدر چشم
را پشت چند چهره پنهان کرده باشیم
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 29 اسفند 1400 08:45
لطیف و دلنشین
پرشنگ صوفی زاده 03 فروردین 1401 16:24
نگاه تازه ای بود.
ممنون
مراد مراغه 05 فروردین 1401 11:18
سلام و درودها استاد
سروده زیبایی است و شیوا
سالی نیکو برای شما و خانواده محترم آرزومندم
برقرار باشید و مانا به مهر محبوب بی همتا
صدرالدین انصاری زاده 10 فروردین 1401 15:38
با درود فراوان و تبریک سال نو به تمامی دوستان و استادان هنرمند و دست اندرکاران سایت شعر ایران.
به طور ویژه از آقای امیر عاجلو که چندین دفعه مورد لطف و محبت ایشان قرار گرفته ام تشکر می کنم و اگر در پاسخگویی تاخیر داشته ام عذرخواهی می نمایم.
امیدوارم که لحظات زندگی برای ایشان همواره دلگرمی آفرین باشد.
از بزرگوارانی که این پست را به چشم تایید و تحسین نگاه کرده اند نیز بسیار سپاسگزار ام و امیدوارم که فراتر از سطرهای سروده ی بنده، سطرهای سروده ی زندگی اشان سرشار از تازگی و زیبایی باشد.