« طاوس بی پَر »
در این زمین ، کافر بر دین مظفری1
داری امید دین ، به سلامت بِدر بری
در این محیط فاسد و با خوی خودسری
کی می توان تو دین حقیقت بدر بری
رسم زمانه ، هوس شد و ناز2 پروری
زین رسم ،خلق خود بـشمارند به برتری
رسم زمانه ، جنگ و جدل شد و کافری
در جنگ نیست، صلح و صلاح و برادری
هر گمرهی رسیده به هر تاج افسری
آتش فـروز گشته ، به دین پیـمبری
ظلم و ستم و کینه و جور و جفاگری
بسته است راه پیـروی از امـر داوری
غِش و دغل و حیله و تزویر این زمان
پامال کـرده صحبـت افـرادِ منبـری
شاهان به تاج مفتخرند ،عالمان به عُجب3
این فتنه ها که می توانـد کرد رهبری
این روزگار و وضع عجیبـی که بـینمش
غافل شده زِ کیفـر قهّار4 داوری
فخرست وعُجب وکِبر،رواجس دراین زمان
صدق است و راستی شده ، طاوس بی پری
خود ای حسن ، کلاه نمد را به سر بنه
فخری ندارد این ، بتوان دین به سر بری
٭٭٭
1- پیروز 2- رفاه – دلفریبی 3- خود بینی-کبر 4- چیره شونده- صفت خداوند
حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نقد 2
رضا زمانیان قوژدی 02 شهریور 1399 06:19
درود بر روان پاک استادکصطفایی مرحوم
کسانی که با آثار منظوم این پیر فرزانه آشنایی هر چند مختصری دارند می دانند،
محتوا در اشعار ایشان حرف اول را می زند.نه اینکه فرم را بکلی فراموش کرده اند
نه، قالب غالب اشعار ایشان تنها متکی به استعداد خدادادی و هوش موسیقایی شان
برگزیده شده.بسیاری از سروده های این پیر فرزانه، با اندک ویرایشی به اشعاری
فاخر و ماندنی تبدیل می شوند.
مصطفی جان، در کنار انتشار اشعارشان، به این مطلب هم گوشه چشمی داشته باشید
مانا باشید
حسن مصطفایی دهنوی 06 شهریور 1399 07:41
سلام و درود استاد عزیز
نظر لطف شماست
سربلند و پیروز باشید
چشم