« تسلیم حق »
خدایا ، سـر به تسلیم تو بودم
به عمرم خدمت دین می نمودم
هر آنکس راه دینت بر من آموخت
منم در راه دینت ، پوینده بودم
به دینـت معتقد1 بودم همیشه
ره دینـت به خلق تو گشودم
من الهامی که بر دین واجبم شد
به پاس خدمت دینـت ستودم
حقیقت هر چه در دین ثابتم شد
به هر بیگانه ای ، گوینده بودم
چو امر و نهـی دینت را شنیدم
یکایک را عمل بـنموده بودم
طریق دین ، منطبق شد به طبعم
طریق پاک دینـت ، آزمودم
زِ ظلم و کینه و کذب2 و تقلب3
مداماً از هم دل کنده بودم
به پاس خدمت دین و دیانت
زِ ظلم دیگران آسـوده بودم
ولی از ظلم و جور و کینه ی دهر
بدن کاهیـد4 و فـرسوده بودم
سرم را بر نگردانم زِ کویـَت
نهم بر خاک از بهـر سجودم
هزاران غنچه در باغ تو بشکفت
منم یک غنچه ی باغ تو بودم
اگر خاک مـرا ، باد بلا برد
من از اول از این خاک تو بودم
اگر صانع نَـبُد ، دست تو بر من
من اول صنعت دست که بودم
وصیت می کنم یارب به خلقت
که من در عمر ،مهمان تو بودم
به عشق شاعری و شعر حافظ
زِ بعد از آن رهـی پیموده بودم
حسن عمرش دراین راه و روش بود
نه چون بی دانشان ، بیهوده بودم
٭٭٭
1- اعتقاد دارنده – یقین کننده 2- دروغ 3- مکر- حیله 4- کاستن- نقصان
دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 25 فروردین 1400 09:25
سلام ودرود
حسن مصطفایی دهنوی 26 فروردین 1400 08:38
درود ها
کاویان هایل مقدم 25 فروردین 1400 11:35
شاکر بودن و تابع اوامر الهی شدن یقین در چنین عاقبت به خیری که استاد دهنوی فقید را شامل شده و هر روز بسیاری بر روان او درود می فرستند، موثر بوده است.
حسن مصطفایی دهنوی 26 فروردین 1400 08:37
ازنگاه پرلطف ومحبت شما شاعر واستادگرامی
کمال تشکر را دارم
وجود بابرکتان در پناه حق باشد
خدایش رحمت کناد آمین
شهرام بذلی 25 فروردین 1400 23:37
درودها نثارتان حضرت استاد
حسن مصطفایی دهنوی 26 فروردین 1400 08:38
درود ها
لطف دارید