یارب ره بدکاری برمن زِ چه بگشودی
برسوی خطاکاری راهم زِچه بنمودی
من بر تو نظر بستم، در راه اطاعتهـا
آن راه غلطکاری از بـهر چه افزودی
٭٭٭
قاضی احکام حق، حرف به معیارگفت
این دُر پـُر محتوی برهمه اغیارگفت
حرف خدا بشنوید می بُود اصلاح خلق
حرف خدا از رسول ،برسر بازار گفت
٭٭٭
یاران چه می توان کرد از جوراین زمانه
هی دمبدم بگیرد بر ما دوصد بـهانه
ما با خبر نبودیم، بر ما چه خواهد آورد
ما را به هم بکوبد ،با ضرب تازیانه
٭٭٭
ما در توان نداریم ، تنبیـه این زمانه
تا ما بر آن بگوییـم بر ما مجو بهانه
ما خود بهانه جوییم ،من برتو وتو برمن
عدلی زِ خود نداریم تا باشد این میانه
٭٭٭
آدم به زیر دست اجل، چون توان کند
جز آنکه نیّت دل خود را بیان کند
یارب تو آگهی که من از مرگ عاجزم
علم تو می توان که رهایـم از آن کند
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 05 اردیبهشت 1400 10:44
لطیف و دلنشین
حسن مصطفایی دهنوی 07 اردیبهشت 1400 08:13
سلام ودرود
جواد امیرحسینی 05 اردیبهشت 1400 15:29
روحشون شاد باشه. انشالله.
حسن مصطفایی دهنوی 07 اردیبهشت 1400 08:13
درود ها
نظر لطف شماست
سربلند و پیروز باشید
خدایش رحمت کناد آمین
کاویان هایل مقدم 06 اردیبهشت 1400 09:35
و همچنان پرسش از بنده نادان در برابر حکمت عالیه الوهی
پرسش هایی که پس از برافتادن پرده از چشمان پاسخ داده خواهند شد
حسن مصطفایی دهنوی 07 اردیبهشت 1400 08:13
درود ها استاد
نظر لطف شماست
سربلند و پیروز باشید
خدایش رحمت کناد آمین