تا به قیامـت به برندت زِ خـاک
لطف خـدا گـر نبود ،گـردی هلاک
مـزه لطف حق که به کامـت رسید
از آتش دوزخ نکنـی هیچ بـاک
٭٭٭
بشـر را گـر بُـوَد از خالق ادراک
ز امـر و نـهی خالق ، می شود پاک
خـداونـد تـرحّـمکار غـفّار
خـدا غـفّار آدم باشـد و خاک
٭٭٭
بیـا ای آشنـای عـلم و وحـدت
به درد من تفقـد کُن زِ رحـمت
هـر آن فردی که با من دشـمنی کرد
فزون کرد از برایـم زجر و زحـمت
٭٭٭
خداونـدا به دردم غمرسـی نیست
شفا بـخشی به درد من کسی نیست
هـر آن فردی که با من آشنـا شـد
به من دشمن شد وچون مونسی نیست
٭٭٭
جوانـی مدتـی می بود و بگذشت
چه نیکـو دولتـی می بود و بگذشت
بگـو با پیـر مردی ، با تو هـم بود
نکوتـر شوکتـی می بود و بگذشت
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 11 شهریور 1400 13:16
حسن مصطفایی دهنوی 13 شهریور 1400 07:18
درود ها
محمد خوش بین 11 شهریور 1400 13:31
سلام و درودها بزرگوار
عال بود
حسن مصطفایی دهنوی 13 شهریور 1400 07:18
سلام و درود
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید
کرم عرب عامری 12 شهریور 1400 00:16
درودها استاد عزیز
حسن مصطفایی دهنوی 13 شهریور 1400 07:18
سلام و درود
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید