تکیه به دنیا مکُن، این چَـه بی تَـه بُود
فکر بلندتر بکن ،فکـر تو کوتـه بود
گردش دنیای دون بر تو گـمارد غرور
فکر غروری تو ، ناقص و گـمره بود
٭٭٭
فکـر جهانداری است ، آرزوی شَه بود
این ره بی انتهـا ، ناقص و کوتـه بود
آرزوی مردمان ، بیشتـرش کوتـه است
ناقصـی راه از آن مردم ابلـه بود
٭٭٭
توطئه دهـر دون ، می بردت در فساد
گر تو زِ حکم خدا ، هیچ نیاری به یاد
حکم خدا از ازل بوده به هر دوره ای
دور انوشیروان، هـم پدرش کیقباد
٭٭٭
توطئه سازی بکُن ،بر ضرر هـر فساد
گر که تو داری بر آن امر خدا اعتماد
حکم خدا از قدیـم بود به دنیای دون
گمشده در راه حق ،بوده فراوان ، زیاد
٭٭٭
عمر به آخر رسیـد ، هیچ نفهمیـده ام
صنعت دست خدا ، هیچ نسنجیـده ام
غرّه شدم من به خود صنع خدا را ندیده
درهمه دریا و دشت هرچه بگردیده ام
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 20 شهریور 1400 09:01
!درود
حسن مصطفایی دهنوی 24 شهریور 1400 07:58
سلام و درود
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید