درس بلاغت بخوان ای حَسـن پاکدل
هرکه بلاغت نخواند خود بنماید خجل
رهبر انسان منـم ، تا که خدایـم بر او
آن خرد رهنما ، بر سر این آب و گِل
٭٭٭
طراز ملک ایـمان مال مـا شـد
همان اول که این ایـمان به پا شـد
طـراز دین و ایـمانت نگهـدار
طـراز ملک ایـمان از خـدا شـد
٭٭٭
گُل به سـر خـار ، که شبنـم کنـد
زینـت آن خـار فراهـم کنـد
جاـوه کنـد بر سـر هـر شاخه ، گل
جلـوه آن قلـب که خرم کنـد
٭٭٭
شاخـه ی پُر میـوه ،خودش خَـم کنـد
سوی خودش قلـب مصمّـم کنـد
آدمیـان میـوه از آن می خورنـد
خوردن آن قلـب که مـحکم کنـد
٭٭٭
جام جم را که دل از ما به تـمنا بُوَدَش
آنچه در اوست بر آن مایل معنی بُوَدَش
ما به توحید خداونـد جهان معتقدیـم
راه توحیـد ، زِ دل قابل اجـرا بودش
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 28 شهریور 1400 08:44
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
حسن مصطفایی دهنوی 02 مهر 1400 07:24
درود ها
علی مزینانی عسکری 29 شهریور 1400 00:21
سلام و عرض ادب
روح استاد شاد
حسن مصطفایی دهنوی 02 مهر 1400 07:25
درود ها استاد
نظر لطف شماست
سربلند و پیروز باشید
خدایش رحمت کناد آمین