حُـسن فـروغ تـو زِ تصویـر تـو
هـست فـروزنـده زِ تأثیـر تـو
آنـکه کنـد ، زمیـن را دو نیـم
ضـربه دست تـو و شـمشیر تـو
٭٭٭
من شـده ام چون هـدف تیـر تـو
گـردن من هـست به زنـجیر تـو
این دلـم از ترس تو پُـر خون شـده
دور شـده از ره تقصیـر تـو
٭٭٭
سلسله جـنبان شـده تقدیـر تـو
گـردش افلاک به تدبیـر تـو
در هـمه آفاق که حکم تـو هست
در اثـر تـیغ جهانـگیـر تـو
٭٭٭
یارب ترحّمی که منـم در بلای تـو
ره می برم بر آن سر کوی وِلای تـو
راهـم به سوی کعبه حُسن تو می رود
کی می رسم بر آن سرکوی صفای تـو
٭٭٭
راهـم بُوَد به سوی طریق رضای تـو
تا نشکنـم طریقه عهـد و وفای تـو
در راه راست باشم و آن بـی تقلّبـی
ره می رود در آن ره بی منتهای تـو
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 08 آبان 1400 18:20
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
حسن مصطفایی دهنوی 11 آبان 1400 07:46
سلام و درود
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید
خدایش رحمت کناد ، آمین
محمد مولوی 08 آبان 1400 18:57
درود استاد گرامی
حسن مصطفایی دهنوی 11 آبان 1400 07:46
سلام و درود استاد
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید
خدایش رحمت کناد ، آمین