نصیحت کُن به هـر فـرد جـوانـی
به هـر طرز و به هر قـدری توانـی
به زَرق و بـرق دنیـا ، مَـبنـد دل
اگـر دل زنده داری ، زنده مانـی
٭٭٭
نـصیحتهـا نـمودم در نـهانـی
نوشتـم تـا نـگردد ، بلکه فانـی
نـصیحتهـای من بسیـار باشـد
تو می بایـد نصیحتهـا بـخوانـی
٭٭٭
گـر به ره حرص و هـوسهـا رَوی
بـر اثـر حرص و هـوس ، کج رَوی
راه بُـرو در ره عـلم و ادب
تا اثـر عـلم و ادب بِـنگـری
٭٭٭
دستـور عمر گر بدهد ، بَـد نـمی دهد
عمرت هر آنچه داده که منّت نمی نهد
عمری که در اصول نظامش تو زنده ای
در زندگی رهت ، به نشان تو می دهـد
٭٭٭
در مـملکت دوست پی گشت و گذارم
از دوست نسیمی به وزیده است کنارم
خودخواهی من چیست دراین دیر کهن
آیا به کجایـم به بـَرَد باد غـبارم
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 16 آبان 1400 17:08
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
حسن مصطفایی دهنوی 17 آبان 1400 07:35
درود ها
نظر لطف شماست
سربلند و پیروز باشید