خدایااین چه عمری شدچرا وامانده درراهم
اسیر دست شیطانم ، چرا افتاده در چاهم
خداوندا مدد فرما که من همت فزون کردم
ره جنت کجا جویم بهشتت کی شودجاهم
٭٭٭
خدا در بعد این شیطان اگر دادی پنـاهم
زِ بعد این بِبَر بیرون ، به بعد خود بده راهم
اگر ازچنگ این شیطان رهایی دادیم ،دادی
وگرنه تا بـر عرشت فزونتر می رود آهم
٭٭٭
ای خـدا عاقبت کـار من آیا چه شود
طبق گفتار تو کی کار من اصلاح شود
تـا دم مرگ بدانـم ولـی از عاقبتـم
فکرم از کـار فروماند و پژمرده شود
٭٭٭
تـا دم مرگ مشخص بود آن عاقبتـم
بعدازآن نیست مشخص نه درست ونه غلطم
هر چه من تجربه کردم چه شوم بعد ز مرگ
حدّ من نیست بگویـم اثـر از عاقبتـم
٭٭٭
این نسل نوزاد بشر باید نصیحت بشنونـد
گمراه می گردند اگرپند ونصیحت نشنونـد
باچشم وگوش بسته ای بی فکرودرک آمدن
لازم بود بر پند هر داناتـر از خود بگرونـد
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 18 آذر 1400 09:21
.مانا باشید و شاعر
حسن مصطفایی دهنوی 22 آذر 1400 07:41
درود ها