من پیرمرد هستم چرا چون طفل نادانم هنوز
در نزد آن علم خدا ، مانند طفلانـم هنوز
بیهوده عمرم طی شده محتاج برعلمش منـم
با آنکه در دانشسرای مُلک یزدانـم هنوز
٭٭٭
گر پیرمَردم من ولی چون طفل نادانم هنوز
در محضر علم خـدا ، از علم عریانـم هنوز
بسیار اگر کوشیده ام در راه علم و معرفت
در راه علم و معرفت آماج بـحرانـم هنوز
٭٭٭
در محضر دانای علم مانند طفلانـم هنوز
بر صیقل معنای علم ،مانند سوهانـم هنوز
هرچندکوشش کرده ام درمحضردانای علم
لیکن زِ بی علمی خود برعلم گریانـم هنوز
٭٭٭
یاران عجب بلایـی است افکار دشمنی هـا
آدم از آن نـدارد آثار ایـمنی هـا
دشمن که حیله بازاست رفعش نمیتوان کرد
بـی حیله کی تواند بیرون رَوَد از آنـها
٭٭٭
هرکس که عقیده اش به خدا روبه فرازاست
دایـم به پی روزه و طاعات و نـماز است
آدم ، نرسـد فکر تو بر فکر خداونـد
این فکر تو کوتاه در آن راه دِراز است
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 18 دی 1400 15:56
درود بر شما
حسن مصطفایی دهنوی 20 دی 1400 07:33
درود ها
نظر لطف شماست
سربلند و پیروز باشید