ما به توکل رویـم در طرف کوی دوست
هر چه تفضّل کند ما بشناسیـم از اوست
هرکه به خودخواهی است در ره دنیـا رَوَد
دوست ترحّم کند کی بشناسـد از اوست
٭٭٭
بنگریدآن گل خوشبوی دیانت که نکوست
باید آدم بشناسد که دیانت چه نکوست
هر کـه با دین و دیـانت سر و کارش نـبود
بر هـمه دین و دیانت به یقیناً که عدوست
٭٭٭
زِ حرفهای پراکنـده نای خـود بر بنـد
زِ، نای حرف بدت می زند به خلق گزنـد
به هر کسی که تو از نای حرف بد گفتـی
یقین بدان که همان حرف بد به تو گوینـد
٭٭٭
آن مرده دلاننـد پی سـود جهاننـد
آن زنـده دلاننـد که بـی سود جهاننـد
یاران طرف سود جهان بیهوده گردی است
آن مرده دلان ، زنده دلان را نگراننـد
٭٭٭
نگـو کـه دوره چرا سفلـه پروری دارد
کـه کام بخشـی آن سفلـه پروری آرَد
کـه کام جویی مردم و سفلـه پرورهـا
به اشتیاق هـم اند ، هـمدیگر نِگه دارنـد
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 16 بهمن 1400 10:55
.مانا باشید و شاعر
حسن مصطفایی دهنوی 20 بهمن 1400 08:15
سلام و درود
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید