هر کس خطا به حق بکند، روز محشرش
خجلت کشد ، طلب بکند لطف داورش
حسرت خورَد ،که عمرنفهمیده حرف حق
شیطان ، چنیـن نفهمی آورده بـاورش
٭٭٭
هیهات از آن زمان که بیاید به خاطرش
نشناخته به عمر ، نه دشـمن ، نه یاورش
آن نامه عمل که دهندش به دست آن
خودسرزنش کند ، خودش آن طبع کافرش
٭٭٭
هـرجا بساط عیش و ترنـّم که چیده شد
بـرچیده از تصادف دوران ندیده شد
این نکته ثابت است، از این گردش جهان
چشمت که دید این ، دلت از آن رمیده شد
٭٭٭
نصیحتی کنم ات ، واجب است بشنیـدن
که وعظ بی عملان ، واجب است نشنیدن
هرآنکه پند و نصیحت زِ امر حق دریافت
یقین بُـوَد که بنا می کند ، بسنجیـدن
٭٭٭
این جرم وجسم آدم ، بر جزء خاک گردد
ای آدمی نظر کُن، بر جسم و حال و دردد
ای آدمی تو بنگر، آن قدرت خداونـد
رحمی به جان خودکُن، زآن روز باز گردد
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 19 اسفند 1400 21:54
.مانا باشید و شاعر
حسن مصطفایی دهنوی 20 اسفند 1400 07:19
درود ها
لطف دارید
سکینه شهبازی 21 اسفند 1400 00:09
درود بر شما زیبا و عالی است
حسن مصطفایی دهنوی 23 اسفند 1400 07:24
سلام و درود بانو
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید
خدایش رحمت کند ، الهی امین