تا که نجوای علل ازکج رَوی درکارتوست
بیهوده با دیگران آن تهمت و گفتار توست
هر علل از هرکجا و هر چه به کارَت بُـوَد
تا نکُـنی رفـع آن مـانع کـردار توست
٭٭٭
گر هرعلل از هرکسی ،مانع در کار توست
بی ضررش نیست آن ، حتم در آزار توست
جان بــرادر بیـــا رفع عللهـــا کنیـــم
رفع علل همـت پاک من و کـار توست
٭٭٭
عاطفـه آدمـی پاکتـر از کوکـب اســت
رتبه هـر آدم از عاطفه اش محکم اســت
ای حسن با شعـور عاطفـه را کُـن نظــر
عاطفه بهـر بشـر پاکتر از شوکت اســت
٭٭٭
بـی خـبران را بگــو،مـن خبـر آورده ام
از ره مــا و منـــی هـا ، بـه در آورده ام
آدم اگر غـرق به خـود خواهــی اســت
از ره خود خواهـی اش ،من به در آورده ام
٭٭٭
حـرف بصیرت بُـوَد در نظــر آورده ام
صحبت اهـل خِــرد پُــر ثمــر آورده ام
بی خبـران را بگـو حـرف مـرا بشنویــد
حـرف همـه بـی خـرد بـی اثـر آورده ام
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 28 اردیبهشت 1401 10:29
درود بر شما
حسن مصطفایی دهنوی 31 اردیبهشت 1401 07:53
سلام و درود استاد
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید
خداوند شاعر را رحمت فرماید الهی آمین