این نظم و اصولی که معیّن ز خدا شد
واضح بُـوَد آن نظم معیّن ره ما شد
ما هـر چه در این راه بپوییم و بجوییم
این راه به دنیای بشر درد و بلا شد
٭٭٭
هر صلح و صفا ز خـدا وارد مـا شد
از دست همین خلق خدا جور و جفا شد
یارب تو چه حاجت بِـبَری در بَـرِ خَلقت
ما حاجتمان بر تو بُـوَد گر که روا شد
٭٭٭
دنیـا زِ همان مرحله اول که بنـا شد
آدم نَـبُد آن مرحله ، از رأی خـدا شد
آثار خداونـد از این مرحلـه پیداست
این گردش دنیاست که آثار خـدا شد
٭٭٭
هـر فرد به دنیـا که رفیق نُـجبا شد
بهرش ضرری بود زِ دیگر رفقـا شد
از آن نـجبا بـی ضرر و وَز رفقایـش
بسیار ضرر دیـد و پـی امر خدا شد
٭٭٭
هر کس به جهـان معتقـد امـر خـدا شد
در محضر دنیای دنـی همچو گـدا شد
این محضر دنیای دنی دست بشرهاست
از محضر خلاق جهانی ، که جدا شد
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 28 شهریور 1401 20:06
.مانا باشید و شاعر
حسن مصطفایی دهنوی 29 شهریور 1401 07:07
درود ها
نظر لطف شماست
سربلند و پیروز باشید
خداوند شاعر را رحمت فرماید ، الهی امین