ای برادر تا توانـی مزد دست خود بـجوی
آب درجوی رفته دیگر برنمی گردد به جوی
ای برادر مزد دست دیگران مال تو نیست
مزد دست خودطلب کُن درره ورسمش بپوی
٭٭٭
سراسر کار دنیـا را ندیدم راستـی در آن
ولـی از راستـی دنیـا ، برای ما کند عنوان
سراسر کار دنیـا را که بر ما مستقل دارد
که من درگردشش بینم همه جور وجفا برآن
٭٭٭
افکار دانایان ببین کز کوی حق ناید برون
شاهد به کوی حق شدنددرهرمکان وهرزمان
فریادازآن نادانتران کزکوی حق بیرون شدند
خودشان به فریاد بلند گفتند فغان و الامان
٭٭٭
یارب چه می توان کرد ازدست خلق وِلگرد
خلقت به هرکه بتوان ظلمی زِدست خود کرد
یارب به پاس امرت،این عمر من که طی شد
نیکی به هرکه کردم آن درعوض که بد کرد
٭٭٭
هر ناتوان به مردم ظلمی کجا توان کرد
هرکس که باتوان شد ظلم خودش عیان کرد
فریاد از این نفهمی این پایگاه ظلم است
هرکس که این نفهمید ظلمی به دیگران کرد
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 10 آبان 1401 13:12
حسن مصطفایی دهنوی 12 آبان 1401 07:11
درود ها
نظر لطف شماست
سربلند و پیروز باشید