یارب این علم سیاست زِکجایَست و زِکیست
هرکسی رو به تو دارد ،هدف تیـر بلاست
بارالـها مگر اوضاع جهان دست تو نیست
کز بسا خلق تو،بر ما خطر جور و جفاست
٭٭٭
ای آشنای عالم وحدت ،سخن بگو
ای پـُر فروغ مهر و محبت، سخن بگو
لطف سخن که در نظر عارفان خوش است
نیکو سخن زِ مرحمت یار من بگو
٭٭٭
معرفت نیست در این خلق تو،یارب مددی
ای خوشا زیر همین خاک ،وجود لحدی
فسق این خلق تو را هر چه نکوتر نگرم
معرفت را نشناسند ، نه خوب و نه بدی
٭٭٭
دین یک وظیفه باشد ، از بهـر آدمیـزاد
هرکس که دین ندارد ،باشد بدتر زِ شدّاد
اصلاح کار بشر از راه و رسم دین است
اصلاح اجتماع است،دینی که حق فرستاد
٭٭٭
پامال هوس گردد ، هرکس به ره جهل است
رهبر به بنی آدم ، آن رهبری عقل است
عقل است که آدمها ،در راه تکامل برد
راهی که خطردارد آن رسم وره جهل است
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 03 آذر 1401 11:05
.مانا باشید و شاعر
حسن مصطفایی دهنوی 04 آذر 1401 07:37
درود ها استاد
نظر لطف شماست
سرفراز باشید