3 Stars

یکی میره...

ارسال شده در تاریخ : 14 آذر 1400 | شماره ثبت : H9419060

یکی میره که فرداشو بسازه
یکی پابسته ی تقدیر میشه
هوای پرزدن توی سرش نیست
به جای هردوتاشون پیر میشه

کسی که محرم دنیاش بوده
دراورده دمار از روزگارش
گذشته از تموم عهدهاشون
زده پای همه قول و قرارش

شبا می میره و هی زنده میشه
هماغوش تب و خوابای شومه
هنوزم که هنوزه باورش نیست
که هرچی بینشون بوده تمومه

به کی درداشو می تونه بگه باز؟
یه عالم حرف مونده توی سینه ش
چطور ورداره راحت عکسشونو
یهو از روی تصویر زمینه ش؟

یه عمره ساخته هر روز و شب با
هیاهوی غریب آرزوهاش
دلش تنگه، حواسش نیست اصلا
به برفایی که لم دادن به موهاش

به فکر اینه که برگرده یک شب
یهویی، بی خبر، پای پیاده
بگه دلتنگتم؛ مثل همیشه
امیدش رو هنوز از دس نداده

همش پیش خودش تکرار کرده
که واسه ناامیدی خیلی زوده
ولی حالا دلش هی داره میگه
که اون از اولم عاشق نبوده

نداره مرهمی دردش، تنش هست
نمایشگاهی از زخمای تازه
تموم آرزوهاشونو انگار
قراره که خودش تنها بسازه


شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 78 نفر 126 بار خواندند
امیر عاجلو (14 /09/ 1400)   | کاظم قادری (14 /09/ 1400)   | محمد مولوی (15 /09/ 1400)   | شقایق رضازاده (15 /09/ 1400)   | عباس پاریزی (16 /09/ 1400)   | سیاوش آزاد (17 /09/ 1400)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (14 /09/ 1400)  
تعداد آرا :1


نظر 4

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا