چرا هرگز نمی پرسیم ، راز گریه ی گلهای قالی را
و تنهایی ، میان کوچه ی دلواپسی این حوالی را
چرا وقتی هوای دل ، کمی ابری ست ، بارانی نمی بارد
سراغ خانه ی ما را نمی گیرند و حتی این اهالی را
چرا در انتهای کوچه ی شب ، لااقل سروی نمی کاریم
بهانه می کنیم ، بحران و هم آمارهای خشکسالی را
چرا احساس نفرت می کنیم ، از عشق های کوچه بازاری
ولی یا ایها الساقی ادر کاسا و عشق لاابالی را
چرا ما عشق را باور نکردیم و گمان کردیم که یک شوخی ست
سراشیب سقوط دخترک های خیابان های خالی را
دوباره یک سوال بی جواب ، با کودک احساس بازی کرد
چرا باور نکردیم مرگ ماهی ، قرمز تنگ سفالی را
و لک لک ها ، زمان کوچ خود از مرگ یک شاعر سخن گفتند
که او باور نکرده ، فال حافظ را و یار پرتقالی را
نمیدانم ، چرا کوزه گر خیام هم ، دیگر نمی پرسد
حدیث اینهمه آشفته حالی ها و حتی بی خیالی را
تلنگر میزند هر لحظه ، ناهنجاری بغضم ، ولی هرگز
نباید صادقانه گفت ، جواب هر سوال احتمالی را
و پایان غزل که ، منتهی به نقطه چین و فاصله ها شد ....
نپرسیدیم هرگز ، قصه ی تنهایی گلهای قالی را .
م.ج یاس خیال 1394.02.01
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 19
حمیدرضا عبدلی 10 بهمن 1394 21:11
باسلام استاد عزیز جنابجوکار خیلی عالی موفق باشی
محمد جوکار 11 بهمن 1394 00:12
درودت باد جناب عبدلی عزیز
به کلبه ی احساس و اندیشه ام خوش آمدید
سپاس بر مهر حضورتان
مانا مانید به مهر
اله یار خادمیان 11 بهمن 1394 11:18
سلام و درود عرض ارادت جناب جوکار عزیز و برومند
قابل تقدیر و تشکر است این سروده ی ارزشمند
نوشیدم از زلال اندیشه و معطر شدم از کل گلستان کلام شما
و محظوظ شدم بر قرار و بر مدار و بر مراد باشی
محمد جوکار 11 بهمن 1394 23:20
درودها بر استاد خادمیان عزیز
سپاسگزارم از مهرنوازی همواره ات
در پناه حضرت دوست
مهرتان افزون
حسن کریمی 11 بهمن 1394 19:04
درود برشما جناب جوکار بسیار زیبا وشیوا سرودید
محمد جوکار 11 بهمن 1394 23:21
درودها استاد کریمی بزرگوار
حضور مهربان تان را سپاسگزارم
مانا مانید به مهر و دوستی
کرم عرب عامری 12 بهمن 1394 20:19
در سر زمین من
سرو ، آب نمی خواهد
تبر
تبر دار نمی خواهد.
درود بر شما
محمد جوکار 13 بهمن 1394 17:11
درودت باد جناب عرب عامری عزیز
خرسندم از مهر حضورتان
عباس یزدی(طوفان) 13 بهمن 1394 08:32
سلام
استاد تعظیم در مقابل کلام زیبا و روان و عشق سرشارتان
نمی پرسی چرا از شیخ حسن گردش یک سال مالی را
محمد جوکار 13 بهمن 1394 17:12
همیشه درود بر استاد مهرم جناب یزدی بزرگوار
حضور مهربان تان مایه ی مباهات است
بمانید با مهر تا طلوع مهری دیگر
علیرضا خسروی 13 بهمن 1394 09:30
احسنت استاد گرامی
محمد جوکار 13 بهمن 1394 17:13
درود و سپاس بر مهرنوازی ات جناب خسروی عزیز
ندا پیرنظر 13 بهمن 1394 12:21
درود جناب جوکار
تلنگر میزند هر لحظه ، ناهنجاری بغضم ، ولی هرگز
نباید صادقانه گفت ، جواب هر سوال احتمالی را
زیبا سرودید ،
محمد جوکار 13 بهمن 1394 17:14
درودها مهربانو پیرنظر عزیز
سپاس بر مهرنوازی و نگاه مهربانت
مانا مانی به مهر
در پناه خدای زیبایی ها
نسرین قلندری 13 بهمن 1394 13:52
چرا در انتهای کوچه ی شب ، لااقل سروی نمی کاریم
بهانه می کنیم ، بحران و هم آمارهای خشکسالی را
بی نهایت زیبا و شاعرانه استاد ارجمند قلمتان به شور همواره پرترنم
محمد جوکار 13 بهمن 1394 17:15
درودت باد مهربانو قلندری عزیز
نگاه مهربان و حضور مهرنوازت مایه ی خرسندی ست
در پناه خالق پروانه ها
زیبا آصفی (آمین) 13 بهمن 1394 17:31
سلام و درود جناب جوکار عزیز
لطافت و زیبایی همیشه از قلم پر توان و احساس لطیفتان جاری و,نقاش سپیدی اوراق
مثل همیشه زیبا و پر توان قلم زدید درودتان باد در ضمن علت غیبت طولانی ام را در سایت پای آخرین شعرم "تنهایی"برایتان توضیح دادم
کلک قلمتان جاری و مستدام
محمد جوکار 14 بهمن 1394 18:01
سلام مهربانو آصفی عزیز
سپاسگزارم از مهر نوازی همواره ات
و اما من ...
به صداقت باران ، ایمان دارم
در پناه خالق پروانه ها
مرتضی اربابی حکم آبادی 16 بهمن 1394 12:39
درودهااااااااااااااااا
و آفرین بر شما
مانا باشید استاد مهربان