خون دل
بمناسبت شهادت مولی علی ع
فدای ناله چاهی که ماهتابش رفت
سلام نیمه شبی مانده و جوابش رفت
تمام خون دلی را که خورده بود آنشب
ز فرق ساقی کوثر چکید و تابش رفت
نگاه پنجره همپای باد و طوفان شد
زمانه در جهت طالع خرابش رفت
درون ماذنه آوای صبحگاهی کو؟!
شکوه و کوکبه و قاری کتابش رفت
به داد ناله و اندوه بی شماره شهر
سحر رسید و علی با دل کبابش رفت
اگر بهانه محراب و منبرش کردی
بگو به مسجد کوفه که آفتابش رفت
خزان چه کرده مگر گلشن ولایت را
که برگ و بار گل و جوهر گلابش رفت
فدای گوشه چشم نشسته در خونش
که دانه دانه تر از مستی شرابش رفت
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 14 اردیبهشت 1400 14:47
درود بزرگوار ا
محمد خوش بین 14 اردیبهشت 1400 19:14
درود بزرگوار
کاظم قادری 14 اردیبهشت 1400 20:41
سلام ودرود وزیبابود
کاویان هایل مقدم 15 اردیبهشت 1400 09:51
امشب دلی شکسته دارم ساقی
چشمی به خون نشسته دارم ساقی
غم مظلومیتش هرگز با قلمی از چوبهای جنگلها و جوهری از آبهای دریاها بر کاغذی به گستره زمین نتوان بیان کرد.
منصور آفرید 15 اردیبهشت 1400 10:06
درود بر استاد معصومی عزیز
مثل همیشه عالی