کنار شاخه نیلوفری
دلم را می برد چشم شراب آلود هندویش
چکادی پرتو افشان رقص موج یال بازویش
امان از ناوک مژگان خون ریز و شرر بارش
فغان از گوشه ی جانانه و دلجوی ابرویش
نگاهی گرم و دستانیکه مثل شط خورشیدند
به گل ها می ترواد شبنم از رخسار نیکویش
اگر از جاده ی شرقی ترین منزل سفر کردی
هزاران چلچراغ از عشق دارد برج و بارویش
نمی دانم چه خواهد کرد با احوال شیدایان
شمیم دل نواز و شاخ و برگ سبز شببویش
بیابان در بیابان بوی مُشکی تازه می روید
اگر جا مانده باشد یک نفس از ناف آهویش
هنوز از فصل زیبای بهاران خاطراتی هست
که فروردین به فرودین شنیدم از پرستویش
به موج برکه در شب های مهتابی نمایانست
کنار شاخه ی نیلوفری پرهایی از قویش
کمی آنسوتر از گلدسته های سبز روحانی
به گوشم می رسد گلنغمه آوای کوکویش
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 16 خرداد 1400 15:32
سلام ودرود
کیوان هایلی 16 خرداد 1400 21:41
درودها بر شما جناب استاد معصومی عزیز و گرامی
دستمریزاد
قلمتان استوار
کاویان هایل مقدم 17 خرداد 1400 10:59
باغ غزلواره هایتان همیشه پر ثمر باد جناب معصومی
محمد خوش بین 18 خرداد 1400 17:06
سلام و درودها استاد فرهیخته و عزیز
واقعا زیبا و متفاوت