ناگفته
دوباره در هوای عاشقی فریاد خواهم زد
گره بر تار و پود داده ام بر باد خواهم زد
به یاد نم نم باران و رقص خوشه گندم
شقایق ها به روی سینه شمشاد خواهم زد
دوباره نعره بی تابی شب های مستی را
به جام ارغوان هر چه باداباد خواهم زد
تمام حرفهایی را که با خون جگر خوردم
شبی با مشت های بسته از بیداد خواهم زد
مسیر راهِ مان وا میشود چندی صبوری کن
به تی پاییکه با این چرخ بی بنیاد خواهم زد
میان سینه ام ناگفته بسیار است و میدانی
که روزی پابه پای ضجه هایم داد خواهم زد
هزار و چهارصد سال از شب معراج جاماندم
از این پس شعله بر مجموعه اعداد خواهم زد
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 20 شهریور 1400 09:05
.مانا باشید و شاعر
امیر علی علیزاده 20 شهریور 1400 11:38
درود بر شما
علی مزینانی عسکری 21 شهریور 1400 06:32
سلام و عرض ادب
دستمریزاد
علی آقا اخوان ملایری 23 شهریور 1400 17:59
درود بر شما استاد و شاعر گرامی
عالیست
دستمریزاد
حسن مصطفایی دهنوی 24 شهریور 1400 07:54
درودها بر شما استاد
بسیار زیبا و دلنشین سروده اید
قلمتان نویسا، موفق باشید