نبودی
دلخوش به تو بودیم و تو جانانه نبودی
حیران تو بودیم و تو دُردانه نبودی
وقتی که هواخواهی تو ورد زبان شد
مجنون تو بودیم و تو دیوانه نبودی
ای جان به فدای تو که ما را همه ی عمر
آتش به جگر بود و تو پروانه نبودی
از حال دل خود به کسی شکوه نکردیم
تا یار تو بودیم و تو بیگانه نبودی
بسپار سر زلف خودت صحبت ما را
ما مست تو بودبم و تو مستانه نبودی
با آنکه غم عشق تو بر شانه ما بود
با زمزمه ی خسته دلان شانه نبود
◇◇◇
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 17 خرداد 1401 09:57
سلام ودرود