کوچه بی تو بودن
بدون تو هیچ اعتباری ندارم
به دنیای بیهوده کاری ندارم
چرا که نباشی همه هیچ هیچم
رگ و ریشه، ایل و تباری ندارم
من از کوچه بی تو بودن عزیزم
تمنای گشت و گذاری ندارم
کفایت کند سرخی چهره گل
نیازی به سیب و اناری ندارم
به روز ازل باختم هستی ام را
به سر اشتیاق قماری ندارم
خزان و زمستان تفاوت چه دارد
منی را که فصل بهاری ندارم ؟
طلای وجود تو را دارم ای جان
اگر ادعای عیاری ندارم
♤♤♤
تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 25 اردیبهشت 1402 14:42
درود بر شما
علی معصومی 12 امرداد 1402 12:04