در شهادت امام صادق علیه السلام
خریده جان جهان علم بی شمارش را
بهای دانش و گنجینه ی عیارش را
هرآنکه همدم دانشوران دوران شد
شنیده قصه شیرین روزگارش را
چشیده شهد حلاوت کسیکه میداند
نشان عطر گل و باغ لاله زارش را
دلیکه آیه صدق و صفا و زیبائیست
به سر نهاده دمی دولت قرارش را
کنار جعفر صادق نشسته عمری را
کسی که دیده تماشای انتظارش را
شرنگ جام بلای دوانقی آخر
تکیده برگ و بر قامت نزارش را
میان مصرع "یا عُدَّتی..." به لب می خواند
برای حضرت حق درد بی شمارش را
بقیع و اینهمه غربت؟! خدای خوبیها!
بهانه کرده ام امشب سر مزارش را
♤♤♤
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 27 اردیبهشت 1402 09:02
!درود
علی معصومی 12 امرداد 1402 12:02
حسن مصطفایی دهنوی 28 اردیبهشت 1402 08:10
درودها بر شما استاد گرامی ادیب فرزانه و فرهیخته
بسیار زیبا، دلنشین و سرشار از احساسات لطیف سروده اید
قلمتان نویسا
Milad Kaviani 29 اردیبهشت 1402 01:16