منطق و انکار
بگو که عاقبت کارمان چه خواهد شد
به دوش خستهمان بارمان چه خواهد شد
تو نارفیق چه کردی که پشتمان لرزید
در این مواجهه دیدارمان چه خواهد شد
تمام خون جگری هایمان فدای سرت
دوباره رونق بازارمان چه خواهد شد
میان ظلمت شب های سرد پر آشوب
طلوع دولت بیدارمان چه خواهد شد
شرنگ جام بلا نوش جانمان اما
خلوص باده سرشارمان چه خواهد شد
به فرض اینکه خدای تو از همه بهتر
دلیل و منطق و انکارمان چه خواهد شد
هرآنچه وعده ی ناکرده ی تو را دیدیم
خوارک مجلس گفتارمان چه خواهد شد
اگر دهان به دهان گل بگیرد این اوضاع
سرود دفتر و خودکارمان چه خواهد شد
برای ناله ی سرگشتگان چه باید کرد
سکوت مرکز پرگارمان چه خواهد شد
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 17 دی 1402 09:11
درود بزرگوار ا
محمود فتحی 18 دی 1402 21:06
سلام استاد روزگار بدجوری ناهمواراست رفیق پیداکردن مشگل است به چشم خود
اطمینان نمیتوان کرددرود به شعرزیبا وآموزنده ی شما