خانه صیاد
تو را جاییکه چشمانم به تو افتاد خواهم برد
همان جاییکه آن دلدادگی رخداد خواهم بود
اگر چه ماه فروردین هوایی می کند گل را
تب و تاب تو را تا آخر مرداد خواهم برد
عروس حجله ی بخت سیاه روزگارم را
سر نعش به خون افتاده داماد خواهم برد
مرا از یاد خود بردی و من در خاطرم دارم
همان روزیکه میگفتی تو را از یاد خواهم برد
میان کوله بارم حسرت دلدادگی ها را
به روی شانه ام هرجا که بادا باد خواهم برد
تو از آرامش ماقبل طوفان غافلی اما
سکوتم را شبی با نعره و فریاد خواهم برد
اگر چه نای رفتن نیست همراهی کنم کس را
یقینا تا کنار خانه ی صیاد خواهم برد
♤♤♤
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 01 اسفند 1402 10:19
.مانا باشید و شاعر