از دلــخوشـی گـفتی رَفیق، دل خوشی سیری چند؟
یک جوان میگفت با خالقِ خود، ای خدا پیری چند؟
زنـدگی دیـگر مـثـل سابـق نیـست درد شده
مـن خـریـدارم بـگو، روز و شب بدونِ درگیری چند؟
این جهنم ساکت و سرد است اما سوختیم
آن جـهـنم بهتر است،اسلحه سوی دَرَک تیری چند؟
رسول مهربان
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 17 شهریور 1400 23:57
درود بر شما