تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
ادریس علیزاده

چون نهادم بی خرد پای به روی این جهان غافل از درد و مصائب ها بسوی ما روان روزگار دلخوشی کودکی خواهد گذشت چشم بر هم میزنی افتاده‌ای در گیر آن انقدر تقدیر بر دوشت نهد درد و عذاب در جدالی با یکایک عمر ر...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

تا خلـق هـر زمانـه نـترسـنــد از خــدا کــی می کنند به عهد خداوند خود وفــا عـهـدی که آن خـدا بگرفتـه از بـنـدگـان پیغمبران به عهـد خــدا بودنــد آشنــا ٭٭٭...

ادامه شعر
Milad Kaviani

به نام خالق زیبایی ها * * * * * آفریدگار مهربان عاشق زیبایی هاست وتمام جهان هستی را به زیبایی بی انتها آفرید از آسمان خورشید،ماه و ستا ه هایش تا زمین، دریا،جنگل وتمام زیبایی هایش ،ای من انسان مثل آفری...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

یا للعجب چه چــاره کنــم من به روزگـار بـر من ستـم نـموده به یک عمــر بیشـمـار بـر باغ گل و حُـسن گل وعــده می دهـد گل فرو کنــد به دو چشمــم به مثل خـار ٭٭٭ یارب چه چاره ای...

ادامه شعر
محمد  همتی

از پی بی کسی رو به ناکسان نمودیم زخامی نزد رندان سفره ی دل گشودیم . هر که را محرم اسرار خویش یافتیم هر دم پیش و پس نیش نوش کردیم . فریب نارفیقان بر فراز ایمان خوریم رد زخم جَور، زمیش جامگان دربریم . ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

ای رفیق عمر گرانمایه که مصرف بـشـود بایـد آن مصرف گفتـار خـدایت بـشــود عمراگرمصرف هرکارجفا شد که خطاست بی جهت نیست زِ دربار خدا رد بـشــود ٭٭٭ غــم و دردی که من دارم...

ادامه شعر
Milad Kaviani

شجاعت مستلزمِ صداقت . . . در،دوستی های ابدی است. میلادکاویانی.دفتر.دوستی.ص۱

ادامه شعر
ادریس علیزاده

آدمی دارای قابی در تمام حشر خویش حصر تصویرش کنار زندگی دهر خویش بندد او پیمان به قصد دوستی با روزگار روزگارش میکشاند نیستی با قهر خویش اختیارش سلب گردد برده ای نزد جنون از رفاقت نیست سود روزگارش به...

ادامه شعر
ابوالقاسم کریمی

*** ای دوست آنکه افسار به دست آمده است جلادیست که از نجات سخن میگوید *** گناه لباس شایعه به تن کرد وقتی بخشش به خاطره پیوست *** آنجا که انسان ستایش می شود حقیقت به انزوا پناه میبرد *** ای گل کوچک که ...

ادامه شعر
محمد رضا درویش زاده

برای درک چشمانت برایم جاودانی شو غرورت را بزن بشکن کمی هم آسمانی شو من آن پاییز دلگیرم که در دل غصه ها دارد تو را دلشاد می خواهم بهار مهربانی شو شراب از خمره هم امشب ندارد مزه ؛ ای جانا برای این دل ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

اول سلام من به شـما جمع مؤمن است رسم سلام فایـده ملک و میهـن است یاران سلام بـر هـمه مـا سلامتـی است هـرکس سلام می کند از فتنه ایمن است ٭٭٭ اول سلام ب...

ادامه شعر
محبوبه دشتبان

حریف غصه نمیشد دلی که ریخت به پایت کجایی ای همه خوبی که جان کنم به فدایت ! دلم زِ پای درآمد از این صبوری و دوری بیا که منتظرم جاده را به صوت وصدایت اگرچه لیلی ام اما به شور و شیوه ی مجنون زدم به ...

ادامه شعر
مراد مراغه

بی وفا از چه گویم بهر تو ای بی وفا از لِسان عمر رفته یا تلخی جُور جفا بی وفا بودی و تو رفتی از پیش ما قوت ما خونابه گشته، کنج این دارالشفا * * * نایب مُلک دنیا برود دخمه گورت بنهند رفته آن یار نکو،...

ادامه شعر
زهرا آهن

این منم! رهگذری بی سر و پا در تاریخ زندگی با گذر از «مسئله‌ی شر» زیباست! خسته از کوچه‌ی بن بست زمانم امّا در سرم خانه‌ی جاندار و اصیلی برپاست سر درش کاشی فیروزه‌ی نیشابورست روی آن حک شده با نام خدای ...

ادامه شعر
ادریس علیزاده

گرفته قلب آسمان این دیار وجود توده هایی از ابر سیاه زمین خشک است و بی باران به سرمای درون یک سیه چاه به یاد من نمانده آرزویم نه احساسی به پرتوهای خورشید تمام سبزه زاران رنگ زردی طراوت رفت و زببایی ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

خـــداونـدی کــه دانـــش آفریــده اسـت بـه مثل بـرق در دنیـــا کشیـــده اسـت بشـــر کــی مــی تـوان آن را بِـــبیند کجــا فکــر بشـــر بــر آن رسیـــده اسـت ٭٭٭ ...

ادامه شعر
عباس پاریزی

سبــزه زار و باغ و راغ و گلبهــار صحبــت از دنیــای زیبــا می کننــد چشمــه های آب در کـوه و کمـر خوش خوشان آهنگ دریا می کننـد رود و کوه و جنگل و دشت و دمن ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

هــر کــه نـه هـمـــراه نماینـــده اســت در ره تـوحیـــد کـه وامانــــده است ایـن ره تـوحیــــد بـه ســوی خــداســت هـر کـه در ایـن ره بـرود بـنـده است ٭...

ادامه شعر
Kazem Keshavarzkalhori
ادریس علیزاده

آدمی را چون دو موجود درون سینه است آهووانه خصلتش یا شکل یک گرگینه است ذات انسان می کشد آهوی خود را آشکار بودن گرگ خبیث ما به شرط کینه است از مهیا بودن آهو درون، مهر و صفا است قلب های آهووان زنده، بس...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا