- لیست اشعار
- مناسبت
- عمومی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
milad norouzi
در07 /02/ 1371 -
مهدی ایزدی
در07 /02/ 1357 -
نجمه کی خا (روشا)
در07 /02/ 1399 -
سمیه مردیان
در07 /02/ 1399
شنو از طبل توخالی نوایی تو را دعوت به پاکوبی سرایی تمامی غرق در اندیشه کبری هیاهویی چه احساسی کذایی ولی اله بایبوردی 05 / 07 / 1401 ...
ادامه شعردو مرد بودند که هر دو ادعا معرفت داشتند. ز هر جهت تخم کینه و نفاق درون هم کاشتند. یکی چنین گفت که یاری رسانم به مردمان. دگر چنین گفت که مانند من نیست در جهان. سپس ز هردو آمد این صدا منم منم اسوه ی معر...
ادامه شعربرف ذاتش پوشاندنست وقتی حواس، سنگین شود در گرمایی سرد به خواب خواهی رفت " آرمان پرناک "
ادامه شعرچهل, سه سال خسَّت..! خسته ازتیک تاک عقربک ها. که هنوزراه رفتن نمی دانند..! می دوند .. آنکه دست روی شانه ام , بانوازش قدکشید..! علی ای حال سنگین سلاحِ بیداد..! می کشد به گُرده... سیدیحی...
ادامه شعرنفس هایم را مثل سگرت میکشم تا همچون مرده ها حسابم نکنند آه جگرم لب هایم را سوزانده وقلبم با خونم جنجالک بازی میکند عجیب است که مغزم همچنان آدم هارا میشناسد و تشخیص میدهد. ...
ادامه شعرهنـر و علـم و ادب قـابل ارشاد بُـوَد هرکس اینها به ظهور آورَد استاد بُـوَد بیستون را بنگر یک هنر از یک نفر است آن هنـر از اثر دست یکی فرهاد بُـوَد...
ادامه شعریاهو درونِ چشمِ کبوتر، جنونِ پاییزی که کِل کشیده زمین از هوای چنگیزی دعای گرگ بیابان گرفته شاید که قدم قدم پَرِ شاهین، کشانده تا چیزی نوای طبلِ زمستان و داغ هر تحریر شروعِ ریزشِ دیوار پای کُشکَنجیر ...
ادامه شعربه یاد جمله سربازان میهن که دنیا را فدای داد کردند به جای زور و تهدید و فحاشی مرا با خون خود ارشاد کردند به یاد امپراطوران هستی مقدّس مکتبی با نام مادر که تا آموخت ما را زندگانی کمر خم کرد و شد گلبرگ...
ادامه شعر《مهاجرت》 به این پائیز حالی کن عشوه و رقص برگ ها غم خیابان ها را دو چندان کرده انگار غروب پنجره ها غم داغ تابستانی که گذشت را نقاشی کرده اند بر تن دیوارهای روسیاه، و کلاغان شوم خیره مانده اند ...
ادامه شعرآن راه خداونـد که با صلح و صفا شد از دست همین خلق چرا جور و جفا شد آن راه خداونـد که پُـر جور و جفا نیست هیهات که این جور و جفا از ره ما شد ٭٭٭ قیاس مرد د...
ادامه شعرهر کسی را قیمتی باشد به علم با عملکردی رسد جایی که حلم ذرّه را بیند معلّق در فضا خود کشاند پایکوبان سوی سلم ولی اله بایبوردی 30 / 06 / 1401 ...
ادامه شعر« دولت جاوید » هر آن کسی به جهان،راه و رسم آن بگرفت زِ نیکویی بـکند طاعتی و جان بگرفت زمین که خاک ضعیفی بُوَد1 زِ طلعت آن همیشه فیض نکویی زِ آسمان بگرفت غلامِ ...
ادامه شعرخیال می کنی رسیده ای به قاف جهاد اکبری بکرده ای مصاف نگاه کن ببین به عشق او مگر بدور از شکی رها ز هر خلاف ولی اله بایبوردی 31 / 06 / 1401 ...
ادامه شعرچشم بشر زِ سِـیر جهان سیر کـی شـود وقتی شود که از اجلـش عمـر طـی شود صـد سال اگر بمانـد و بر شوق زندگی خواهد سراغ خضر و پـی عمر وی شود ٭٭٭ هر کس به مادیا...
ادامه شعرما با نیابت های بی پایان خوابیدیم در قعر زندان سکوت حیران خوابیدیم تا خواب شوکت در جهان خام خود دیدیم با قرص خواب سفسطه آسان خوابیدیم ما از خودی خوردیم و از خود سیر سیر هستیم ما زنده به گورانِ بی جا...
ادامه شعرتا حَسن مردم یک مدرسه نشناخته است علم و تزویر و ریای خودش آن باخته است هرکه نشناخت خدا را و به هر مدرسه رفت علم و تزویر و ریا نزد خودش ساخته است ٭٭٭ زِ علـم مدرسـه تا ...
ادامه شعرغـــروری که در مـــــا همیش است پیچ وآخــــــر ببـینی کــــــــه هیچ است هیـچ غــرور کمـــــــال و غرور جمــــــــــال بهـــــانه ی رنگین بـــــــا صد قیل و قال به سوی خــــود هرگز نـــــــــدیدیم دقی...
ادامه شعردر ره طوفان و سیل خانه که ویران بُـوَد خانه نشاید بساخت آب که طوفان بُـوَد هرنفرازخود سری خیره سری کرد وساخت خانه که ویران شود سر به گریبان بُـوَد ٭٭٭ ناصح نصیح...
ادامه شعرگرفته چشم تو نبض زلال باران را غروب می برد از دل خیال باران را به سرزمین نفس های سبز سوسن ها گرفته بغض بیابان مجال باران را بخوان به خلوت خورشید در خیال خودت ترانه ای که دهد احتمال باران را اگر...
ادامه شعردر محضر دنیای دنـی هر چه خطا شد اول اثراتـش همه از جانـب مـا شد این خلق خدا هر چه خطا می کنن امروز تقصیر خدا نیست ، خطا گیر خدا شد ٭٭٭ هرکس به مج...
ادامه شعر