- لیست اشعار
- مناسبت
- عرفانی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
علی فیروزکوهی
در08 /02/ 1394 -
عباس خوش عمل کاشانی
در08 /02/ 1394 -
علی اصغر ابراهیمی رودپشتی
در08 /02/ 1365 -
ترانه هموطن
در08 /02/ 1357 -
مائده .
در08 /02/ 1380 -
عبدالصمد اجباری
در08 /02/ 1399 -
ثریا قنبری
در08 /02/ 1389 -
آرامش ظهرابی
در08 /02/ 1361 -
سعید طهماسبی کهیانی
در08 /02/ 1369 -
حسن محمودی
در08 /02/ 1344 -
مهدی یوسفی
در08 /02/ 1377
هنـــوز منتـظـرم و در خیـال، عـمر می سپرم هنوز مهرِ تو را من به جان خــریـدارم کجائی ای که از تو بیخبرم؟! شکسته پشت درم * اگر تو باز آیی و مجـلسِ زلال آرایــــــی همیشه بستـرِ نرمِ دلـ...
ادامه شعرای خدا رزق من واین عمرکه ازخوان توبود خاک زاری سـرم بـر دَم ایوان تو بود جمله آدمیان و همه وحـش و طیـور رزقشـان از اثـر سفره احسان تو بود ٭٭٭ گردش...
ادامه شعرو خواهم گفت بودی کاش به عصر ِ ما نظارت می نمودی کاش عوض شد رنگ ِ باران تا که گم کردیم دریـا را و در حسرت شدم گاهی به زودی کاش مــرا می بُــرد رودی کاش * و خواهم گفت دلّالی نگهمیداشت از ما را...
ادامه شعرآنکه امروز دل خستهء ما می شکند سنگ صد من به ره باقی عمرش فکند گرچه ماراست دلی ساده چنان آب زلال لیکن آه دلمان گور ستمگر بکند. سیدرضاموسوی راضی بحر ، رمل مثمن مخبون محذوف با درود به پیَشگاه شما...
ادامه شعرتا ولوله و خروش مارا دیدند از بی خبری به حال ما خندیدند دانی که چگونه غافل اند از مقصود؟ با چشم خموش در پی خورشیدند ✍️ واثق جامی...
ادامه شعرگفتم خدا در شهر غم بُردی مرا گفتی چرا اینگونه میبینی مرا گفتم خدا اندر میان غربتم گفتی سُروری، اندرمیان صُولتم گفتم خدا کم طاقتم، اندر میان دیده ها گفتی تو را حاجت دهم، بَردیده بنشان، صیرتم گفتم خدا ...
ادامه شعرعشق من، سازم برایم کوک کن عشق من، بالم برایم تور کن @@@ عشق من، دنیا به کامت شاد باد عشق من، دنیا برایت فال داشت @@@ عشق من، با درد من همساز باش عشق من، با حرف من همراز باش @@@ عشق من، تقدی...
ادامه شعرسوزِ دل دنیا سرکِش شده بیراهه روان گشته، حَذر آژیر زردی به قرمزی گرائیده ، خطر به چِسان چنین شتابانی تو دنیا فانیست کجا هستند کسانی که می گفتند باقیست غفلت کل بنی آدم از این فانی سرا باقی پنداشته ...
ادامه شعربرترین حسِ سجده ها در این است پیشانی به خاک و تن ها خاکین است گوش زمین می کنیم پچ پچ ماها در سماوات شنیده شود پچ پچ ها فقط آسمان نیستا هُو دلِ ماست نزدیکتر از آنیست آنی به ماست زمین و آسمانها مملوک...
ادامه شعرمن و جام شراب و مستی و رندی و رسوایی باده ای داده ای دستم که تا معراج می بالم
ادامه شعرسکوت میکنم ، سکوت میکنم زیرا بیانم ، تند و آتشین است @@@ سکوت میکنم ، سکوت میکنم تا نچرخانم ، زبانم را، سکوت میکنم @@@ سکوت میکنم ، سکوت میکنم شاید که دریابم ، راز گذر کردن را @@@ سکوت میکنم ا...
ادامه شعربا تو گویم حرفهایی هایی در میان راز و رمزی تا نباشد در گمان زندگی اسرار پنهان و نهان گر چه قولش بشکند گردد عیان آنکه مُهرش گشته قلک بهر نان آن یکی با اعتقادی کم نشان اعتقادی داشتن از جنس نور هفت...
ادامه شعردل فقط جای خداست بی قرارش نکنید دل به عشق هُو بپاست داغدارش نکنید بی خدا دل میمیره تنگی و ماتم میگیره با خدا آشتی کنید و بی قرارش نکنید مالک اصلی دل خداست غیرش ندهید بی خدا دل میمیره جفاست غیرش ند...
ادامه شعرجهان آفرینش را نظر کن ، ای بنی آدم تفکر کن در آیات کتاب محکمات هر دَم چه زیبا آفریده کل خلقت های دنیا را به حکمت داده بر هر یک نیازمندی آنها را به دریا امر فرموده پناهگاه باشی بر ماهی به...
ادامه شعردل... تورا با چه ضربی کشیدند بند؟ به بازار بی آبرویی فروختی شرف را به چند؟ تو بهر بقا و کمالی چرا، تو خود را به پایین کشیدی ز جای بلند؟ به همراه من در جهان آمدی که محفوظ داری مرا از گزند تورا قصد و ...
ادامه شعرمن مرید شیخ جامم جام را پر باده کن تا ز مستی بر فراز آسمان طیران کنم!
ادامه شعردیدمت ای نازنین و شد دلم خــــالی ز غیر خالی از حرص بهشت و حوری و ترسای دیر هرچــــه دل می بُرد بستم بر شهابی رهگذر تا شود پاسخ به هر چشمک زنی فی الجمله خیر گـــر قبول افتد شوم بر روی ماهت مشتری م...
ادامه شعرو خواهم ماند در حکمت های الله نخواهم کرد رها تا حق کند راه حسادت را کن رها ای گنه کار که آخر با حسادت می روی چاه کسانی را حسادت، زیبنده است بجای رب هوای نفس، بنده است یقینا در جهان حافظ ...
ادامه شعربوسه زدن دست پدر مّرامِ عاشقانه است بوسهِ پای مادران سجده ی عارفانه است بوی دوگل کل جهان دایم و جاودانه است به والدین کنیم حَسَن سفارش یگانه است عاقبت صفا میخوایی رضای والدین توست رضایت خدا میخو...
ادامه شعرآنگاه که پیدایی پنهان تو دیدند هر لحظه ملائک به رخت سجده کشیدند صدها گل پرپر شده در دامن این خاک با شمع طلب حسرت پروانه چشیدند هرگاه که تن جامه درید از گره ی عشق پیمانه ی می بر سر این خاک خمیدند در سا...
ادامه شعر