تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
حافظ کریمی

ما نیاز داریم نیازمدیم به هم در نیاز هستند بنی آدم به هم ما همه یک زاده ایم از یک پدر پشت هم باید شویم بی دردسر خِیر و شَر را میشناسند بنده ها خِیر، خِیرالله و شَر، شرمنده ها شَر نبود و خِیر حاکم...

ادامه شعر
حافظ کریمی

یکی را داده ایزد تن سلامت دگر را کرده او بی استقامت یکی دیگر درشت و جسمِ سالم یکی را لاغر اما کرده عالِم یکی بینا یکی کور و علیل کرد یکی را سالم و آخر ذلیل کرد یکی زیبا و دانا آفرید...

ادامه شعر
علی آقا  اخوان ملایری

جان دادم در ره عشق که بر عاشقان سَر باشم منم شهید عاشق ولی زنده در جایی دگر باشم

ادامه شعر
نادر مسلمی

بید مجنون فاعلات / فاعلاتن / فاعلات (فاعلن) اشکِ خون از دیده ی مجنونِ بید دفترِ ما را به خون آغشته کرد بیدِ مجنون غصه دار لیلی اَست در فِراقش مبتلای درد و رنج لیلی اَندر ماجرای عشقِ بید مانده مه...

ادامه شعر
حافظ کریمی

هستی را هستی ، هستیِ هستی فارغ از نیستی، نیستی را هستی اذن هستی بود هرچه هستی شد امر هستی داد نیستی هستی شد کل عالم ها هستی از هست اند با نگاه هست ، نیستی ها هستند کل انس و جن و ملائکها کل کائنات ...

ادامه شعر
حافظ کریمی

اگر گنج های دنیا را بدست آری و احسان بی تمام طول عمرت را به خدمت بر یتیمان زی هزاران خانه را بر بی پناهان دایر اندازی تمام رخت عریانان مهیّا بر تنان ،سازی ...

ادامه شعر
علی مزینانی عسکری

بی سرو سامان پی دیدن یار آمده ایم شوق دیدار به آن جلوه ی یار آمده ایم رحمت و لطف تو دیدیم و شدیم عاشق تو در بیابان غمت سوخته چو نار آمده ایم بر در خانه ی تو ای همه آفاق جهان به پناه آمده ایم گرچه که...

ادامه شعر
حافظ کریمی

آنچه که از سر گذشت شد سرگذشت حیف بی دقت گذشت ، اما گذشت تا که خواستیم یک، دو روزی فکر کنیم بر سر خانه نوشتند ، درگذشت قدر دانیم و کنیم هم را گذشت تا نباشیم حسرتش که درگذشت درگذشت اما چه باشد سرگذشت سر...

ادامه شعر
حافظ کریمی

چقَدَر پستی و بدبختی تو شیطان به خدا انقدر پستی که لایق نشدی نزد خدا شش هزار سال تو دیدی نشناختی تو خدا ابله و جاهل و نادانی تو شیطان به خدا مرکز نور تو بودی و چرا کور شدی درگه ذات نشستی چرا بی نور شد...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

عـدالـــت را خــــداونـدا شـنیـــــدم بــه راه مـعـرفتـهــــایـــش دویـــــدم خـــــداونــدا تــــو آگاهــــی زِ حـالـــم کــه ظلـــم از ظالمـــان چندیـن کشیـــ...

ادامه شعر
حافظ کریمی

( مصلحت خالق) ماهیان از موج دریا به خدا شاکی شدند مصلحت در موج بود از جهل خود شاکی شدند چون خدا با موج آرامش به آنها داده بود موج آرام شد ، اسیر تور صی...

ادامه شعر
حافظ کریمی

(محرم اسرار) هر بی سر و پایی را مکن یار تو عاقل عقلت به کجا رفته خِرد را چه بی عاقل هر ره گذری را تو مکن محرم اسرار درخواب فرو رفته چه داند غم بیدار غمخوار کسی باش که غمخوار تو باشد دل...

ادامه شعر
سحر خالقی

باد باد که در لا به لای موهایم شروع به وزیدن کرد انگار تو بودی که در موهایم شروع به رقصیدن کردی. ودر گوش هایم نجوای آرامی از تللو باران. وقطرات شنبم صبح گاهی که بر ...

ادامه شعر
محمد مولوی

جوانی تشک ” پشمی_ست” می خوابی بر روی آن به مرور در هم تنیده می شود و به نظر لاغر دیده می شود وقتی پشم ها را از هم باز می کنید تشک به نظر پف می کند اما شما دیگر آن ” جوان” سابق نیستید! محمد مولوی...

ادامه شعر
حافظ کریمی

فرق دارد علم و جهل ای عاقلان علم به اندیشیدن است ای عابدان ساعتی اندیشه هفتاد سال بهِ از سجده کردن گشته، ای ابلیسیان شش هزار سال سجده و عبدی نکرد شد رجیم در به در ای جاهلان بندگی باید نم...

ادامه شعر
علی رضایی پور مشیزی

خداوندا دلم دیوانه ی توست اسیر باده و پیمانه ی توست تفضل کن شها بر این گدایت که جانش بر کف و پروانه ی توست

ادامه شعر
حسن فرهادی

در آسمان اتاقم ابری چکید و رفت...

ادامه شعر
علی آقا  اخوان ملایری

اگر پرسند عشق چیست؟ بگو اَبَر قدرت معنویست

ادامه شعر
طیبه طه (تهرانیان)

الست من همه با عشق شاه بود وز شاهراه عمر بدین عهد بگذرم «حافظ» اشاره به آیه 172 سوره مبارکه اعراف اَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالوا بَلی ره سبز زمان پیوند بلور دیرینه حلقهٔ شفاف زرینه می‌برد تو ...

ادامه شعر
حسن فرهادی

پریشانم پریشان تر از غبار در دستهای نور جانم آکنده از ابهام حیران شمع کوچکی در باد که اشکش در زمین امید میکارد و من عمری ... نشسته در حصار خویش زندانم اکنون .. درون روزنه های نگاهم...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا