تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
مهدی صادقی مود

گلهای سرخِ خشکِ تو لای کتاب هام آوردنِ " نه " توی تمامِ جواب هام پیروزی تو بینِ همه انتخاب هام اینها مُسکنِ دل هرجایی ام شده دستمال های خیسِ مچاله کفِ اتاق تنها دلیلِ هرزه گی ات ، کوریِ اجاق د...

ادامه شعر
مهدی صادقی مود

چشم هایت دو تیله ی نازو بودنِ با تو حس پروازو دلبر و دلـربا و طنــازو تو قشنگی ، قشنگ زیبایی مخملِ بی بدیلِ دستات و مشِ دودیِ روی موهات و با وقارِ قدم زدن هات و تو سفیدی ، سپیدِ نیمایی ! گ...

ادامه شعر
اله یار خادمیان

گوشِ زمان می شِنَود درهمه جا صدا ی تو شعله به عرش می زند زمزمه ی عزای تو گشته عروس آسمان زینب غم سرای تو رنگ حیات می برد قصه ی ما جرای تو سرو وجود خم شود سجده کند به پای تو سنگ شکس...

ادامه شعر
علی روح افزا

دلبـــــران گـاهـی چــــو گیســـو را معطــر می کنند خــــونِ دل در سیـنــه هـــا ماننـد خنـجــــر می کنند زاهــدان جــام ریــا از نــــو بــه ســاغــــر می کنند ... « واعظـان کین جلـوه در محراب و ...

ادامه شعر
طارق خراسانی

مخمس با تضمین از: چهار پاره های شورانگیزِ خانم حسن زاده(اعظم الشعراء) بند های فردرا حقیر سروده و بند های زوج متعلق به خانم حسن زاده است بعلت مسافرت حدود 20 روز در خدمت عزیزان همراه نیستم... 1 ...

ادامه شعر
طارق خراسانی

ز هجرت در دل عاشـق فغـان هست به دیده کـوهی از آتش فشان هست بجـز تو...، لطف و نازِ دیگـران هست مرا خود با تو چیــزی در میان هست و گر نه روی زیبــــا در جهان هست منــم آری...، امیــــرِ عشـــ...

ادامه شعر
طارق خراسانی

عید ما را نامردان به عزا مبدل کرده اند ... اکنون با دلی پرخون عید سعید غدیر خم را به دوستان عزیز شاعر و بزرگ بانوی شعر سرزمینم خانم دکتر مینا آقازاده و مدیران محترم وبسایت معظم شعر ایران حضرت اس...

ادامه شعر
روح الله اصغرپور

خون هویدا شده در سینۀ رود تار ، می گرید از اندیشۀ پود گوسفندان نکنند عزم فرود به چراگاه، یکی هست حسود باز پیدا شده آن گرگ کبود تیشه بر ریشه ...

ادامه شعر
طارق خراسانی

مخمس با تضمین از غزل زیبای خانم لیلا نقشبندی باشنده، از کشور افغانستان (مزار شریف) کاشکی ذکرِ لبت، وِردِِ زبانت بودم همه آوازِ سحر، شوقِ اذانت بودم شعر بودم، غزلی، روحِ بیانت بودم کاشکی شاعر ب...

ادامه شعر
کمال حسینیان

چو غم خیمه می زد به اردوی شب من آواره گشتم به هر سوی شب شـــد ابری دلم، بر ســرِ موی شب تویی ماهِ روشن به گیســوی شب نفــس های آخــر شــد آبــی بده خمـــارِ خمــارم شــــرابــی ب...

ادامه شعر
روح الله اصغرپور

« مسمط تضمینی » از آخرین غزل مولانا که درحالت احتضار برای سلطان ولد پسرش گفته است: تقدیم به پیر راه عشقم حضرت مولانا جلال الدین بلخی عمری خلاف وعده، کردی دمی وفا کن غوغای بندگی را ت...

ادامه شعر
روح الله اصغرپور

مسمط تو دلِ سوختۀ قلب منی عشقِ افروختۀ قلب منی فعلِ اندوختۀ قلب منی رنگ آموختۀ قلب منی خسته و کوفتۀ قلب منی ...

ادامه شعر
طارق خراسانی

1 دلم آن نشئه ی غوغای سحر می خواهد تا لبِ بام لبـت، بوســـه سـفر می خواهد این کــرامت همه از اهـل نظر می خواهد شب سـردیست، دلم دیده تر می خواهد دلِ آشـفته ی مـن از تو خبــر می خواهد 2 ...

ادامه شعر
طارق خراسانی

دل عاشق شده ام در پی القابی نیست بی نقاب است...، ورا حوصله ی قابی نیست شب چه تاریک و به بَر، بوسه ی مهتابی نیست دلبرم رفت و دلم رفت و دگر تابی نیست ای دریغا که به لب جام می نابی نیست شاخه ...

ادامه شعر
طارق خراسانی

1 گرگ از روز ازل وحشی و خونخوار نبود یا بشر این همه بدکاره و بیمار نبود از ستم، ظلم به سیاره که بسیار نبود گرگ در قصه ی یوسف که گنهکار نبود یا که یونس که نهنگش پی آزار نبود 2 آدمی باعث اندوه ...

ادامه شعر
روح الله اصغرپور

ای خداوند جان آفرینم چشم مستم بنه بر مِهینم شاخۀ خشک و خار زمینم من به خال لب او کمینم صاحب لوح عشق امینم دل به سودای دلبر نشسته دست هایت سه تار ربابست خنده هایت به راجی حیات است یک نگاهت ...

ادامه شعر
طارق خراسانی

گفتی زبودن ها، سرودِ زندگانی غم های جانکاه و بلای آسمانی بس نکته ها دانم، تو هم این نکته دانی گاهى اسیرت مى کند بى همزبانى... گم مى شوى در کوره راهِ بى نشانى... وقتی دلت را بُرده گیس...

ادامه شعر
روح الله اصغرپور

( مسمط تضمینی از غزل استاد شهریار) سخن بگو به من امشب که ناز می گویی به روح مرده تو گویی نماز می گویی من از هبوط و تو اما فراز می گویی طنین ترک بیات و حجاز می گویی « بزن که سوز دل من به ساز می ...

ادامه شعر
طارق خراسانی

عروس حجله ی غـم روبروی نرگس ها نمـاز خواند و دعایی، به کوی نرگس ها گـرفـت دستِ نیـازش گلــوی نرگس ها گـرفته دختـرکـی عطـر و بوی نرگس ها نگــاه او شــده همـرنـگ روی نرگس ها نشسته با بغلی گل...

ادامه شعر
روح الله اصغرپور

دل از آفتاب غمش می گریست معمای هستی بگو دست کیست به جز یار ، زیبا تنین یار نیست زچشم من آن لیلی دیگریست طلب شرط اول بود ناز چیست ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا