مخمس با تضمین از:
چهار پاره های شورانگیزِ خانم حسن زاده(اعظم الشعراء)
بند های فردرا حقیر سروده و بند های زوج متعلق به خانم حسن زاده است
بعلت مسافرت حدود 20 روز در خدمت عزیزان همراه نیستم...
1
همه ی ذرّگان این هستی...،
می زده...، نازِ شستِ ساقی بود
اهلِ باران رسیده بود از راه،
مَشک!! تنها که هسـتِ ساقی بود
کودکان چشم شان به آبادی...،
کربلا...، می پرسـتِ ساقی بود
2
کهکشان در کفِ نگاهِ حسـین ؛
این زمین روی دستِ ساقی بود
آســمان زیرســایه ی اکبـــر... ،
پای گهــواره حــورِ "باقی"* بود
3
ظهـــرِ آتش...، هــوا غم آلوده...،
اولین خانه ...، نام...، تاســوعا
پُلِ پیـــــــروزیِ خــدا آرام...،
متحرک...، زنی...، چه بی پــروا
چهــره هایی عبـــوس...،در راهنـد،
بندگانِ دولقمه نان...، خرما
4
عشق...، جسرِصراط * زینـب بود،
از نگاهش به عمــقِ عاشـورا
روی شــــــط فــرات* می تابید ...،
آفتــــابی به وســـعت دنیـــا
5
دل ز دنیـا بریده ای آرام... ،
رهــروان را به حــق...، هـدایت شد
کور چشمانِ معـرفت آنجا...،
کارِشان...، جمله، بر شـــقاوت شد
آخرین خیـــرِ عاشقان آن روز،
آخرین حرفِ"جان"...، شهادت شد
6
تا که وحی آمد از خـــدا...، برخیــز ...؛
و اِذا زُلزِلَت ...قیـامت شد
بعد هفتــاد و دو کسوف و خسوف؛
والضحی* بانی غرامت شد
7
حسِ آزادگی به کــوفه مُـرد
مُــرده بـود از بـرای زَر...، خنــاس
قُل أَعُـوذُ بِرَبِّ ناسـی بود...،
زیرِ لـب های پـَرپَـرِ ... یک یاس
چشـــمِ زینب گرانترین آنجــا،
مثلِ یاقوتِ سُـرخ... ، یا الماس
8
داس بود و زمیـن پُرِ لاله ...؛
نی ...،نـوا بود و قحـطی احســاس
هـر طـرف برگ لاله می دیدی؛
روش حـک بود "العطش، عباس"
9
قاتلی مثلِ شِــمر با شــادی...،
فکرِ گاوانِ خواب و خور می شد
نان و خرما...،شرابِ سُکر آور...،
هدیه ای بُد که بر شتر می شد
یک نفـــر بـود صبــح آزادی...،
بنـــدگی را رهـــا و... حُر می شد
10
زیــر باران اشــک...، انگــاری ...،
جــای خـــالی آب پُـر می شـد
سه وجب عشق*بود و خیرالعمل،
بغض سجاده آب کُر می شد
11
خطِ سـوّم نخوانده را گویید،
آن نگاهی به طفـلِ خود...، اُم کرد
در گلــو ، دیو جای آبی...، تیـر...،
از قساوت، به زهرِ کژدُم کرد
این ستم ریشه در تَمُرد داشت...،
آن غدیری که باده در خُم کرد
12
آسـمان روی خاک می غلطید...،
درمصافی که اسب رَه گم کرد
سُــــمﱢ مرکب که بر تنش بارید ...؛
عشــق را نذرِ نــورِ سـوّم کرد
13
کف زنان آب و یک جهان احساس،
راهی مَشکِ خُشک هامون شد
شادمان زانکه عشق می نوشد،
از خودش فارغ و چه بیرون شد
آب...، احسـاسِ عاشـقی دارد...،
دیدگانم...، دوباره گلــگون شد
14
در تقلّا به سـوی قربانگاه ...،
آب ،معشوق دید و... مجنـون شد
مشکِ معشوقِ آب، خالی بود،
مثل ابری که درخودش خون شد
15
تیر و نیزه که نی یکی، آن روز،
بر تن مشک و آن مسلسل شد
آبِ دلبسته بر لبِ خشکی..،
وا شد از هم، به خاکِ غم حل شد
بَر تنِ مشک و ماه پاره ی عشق...،
خنـده ی ناکسانِ مُهمل شد
16
یا ابالغوث،مشک می خندید...،
حیف شــق القمر و...مختل شد
دسـت افتاد و مشک خون بارید... ؛
و زمین با سـقوط منحل شد
17
طــارق امشــب بگو بگو... با ما...،
پَـرپَـرِ آخرین کبوتـر را
بغـضِ باران گرفتـه را مانست...،
کودکی منتظـر... چه یاور را
آسمان غم گرفته... ، ابری بود...،
امرِ باران...، نبود داور را
18
ذوقِ باران... ، شــدید لَک می زد... ؛
برکتِ خنــده های اصـغر را
آرزویش وصـــال امّـا ... آه... ؛
قبـــلِ او بُغــض...تیـــر...حنــجر را
19
بی خبر ای ز روزِ رستاخیز...،
استحاله به فضله ها...، خوشحال
روز پیروزی علی...، نزدیک...،
پرده دارِ حرم... ، تـو ای دجال
جدّ و آبادِ تو چنین کردند...،
فکر خود بوده... ، دین به اضمحـلال
20
یک صـد و چند * صاعقه آن روز... ،
کهکشان را سـپرد بر گـودال
لعنـت عشـــق بر شـــماهـــا باد ...،
آفتــاب و خیـال خـامِ زوال؟؟
21
کهکشان را به نیـزه آویزند...!!،
آنکه دین را ... به قصدِ یاری بود
شـادمان...، ناکسـانِ ناهنجار...،
کُشته ، عشقِ رسولِ باری بود
آنکه قرآن ناطقَ ش خوانند...،
حاصلِ عشق و رستگاری بود
22
مُصــحَفِ نور را ورق کردند... ؛
روی نی صـوت عشق جـاری بود
در تـلاقـی زینـب و نیــزه ... ؛
کعـب نی...* عمـقِ زخمِ کاری بود
دوازده آبان 1393 طارق خراسانی
......
پ.ن :
*حور باقی :اشاره به فرشتگان
*جسرصراط :پل ورودی کربلا(پلی که مردم کوفه برای رسیدن به کربلا از آن عبور می کردند)
*شط فرات : نام زمین کربلا
*والضحی : اشاره به حضرت ولی عصر(عج)سوگند به روز( آن زمان که آفتاب بلند می گردد وهمه جا را می گیرد)
*سه وجب عشق :اشاره به گریۀ زیاد(آب کر: مقدار آبی که اگر درظرفی که پهنا و گودی آن سه وجب ونیم معمولی است بریزند پر می شود- شست وشو با آب کر باعث پاکی ست)
*یک صد وچند صاعقه : روایت شده است که در پیراهن حضرت امام حسین (ع) یک صد وچند نشانه از تیر ونیزه وشمشیر مشاهده شده (آمار دقیقی در دست نیست)– [قصه کربلا ص 380]
*کعب نی : کعب از نظر واژگانی به معنی "بند میان دو قسمت نی"، "گره چوب نیزه"، "هر چیز بلند و برآمده" می باشد.
نی را هرگاه از قسمت گره آن برش بزنند، چون از قسمت ساقه برآمده تر و کلفت تر است، کاملاً به خوبی می تواند در مشت قرار گیرد که چنانچه برای ضربه زدن استفاده شود، از استحکام و قدرت ضربه زنی بیشتری برخوردار می گردد. ضمن اینکه قسمت کعب نی محکم تر و کمتر شکننده تر است. اگر برای ضربه زدن از قسمت گره آن که کعب نی نامیده می شود، استفاده گردد، بسیار دردناک تر یا بهتر است گفته شود که دردناک ترین ضربه را به وجود می آورد.
نظر 20
-
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 26 مهر 1394 06:46
درودبرهردوبزرگوار بسیارفاخرسرودید قبول باشد ان شاء الله
-
مسعود احمدی 26 مهر 1394 13:42
سلام استاد طارق .
ناز قلم زیبایتان ، خریدن دارد .
دست مریزاد مرد نیک پندار -
-
بهناز علیزاده 26 مهر 1394 14:48
درود بر شما استاد گرانقدر و نگار نازنینم لذت بردم از شعر بسیار زیبایشان
هر جا هستند سلامت باشند درپناه خدا شاد باشید -
-
-
-
نگار حسن زاده 26 مهر 1394 18:11
سلام و عرض ادب نازنین پدر عزیزم
سپاس از مهر و شاگردنوازی شما
خوشحالم که بازهم مورد عنایت ابرمرد شعر و هنر قرار گرفتم و برای من شاگرد چه افتخاری بیشتر از این
سپاس که هستید تا زیر سایۀ شما، نوآموزان این عرصه با خیال راحت قلم به دست بگیرند
بی نظیرید مهربان پدرم
امیدوارم سفری خوش و خاطره انگیز داشته باشید
ایام رو مجدد تسلیت عرض می کنم
در پناه امن الهی سلامت و سعادتمند باشید
-
منوچهر منوچهری(بیدل) 26 مهر 1394 18:12
سلام بر نازنین استادم چقدر زیبا وبا احساس چقدر دوست داشتنی زبانم قاصر است عزیز بیدل ودوست داشتنی من همیشه برام عزیزی کارت
بی نظیره -
محمد جوکار 27 مهر 1394 02:10
درودها و آفرین ها بر هر دو شاعر گرانمایه و عزیز
جناب خراسانی و مهربانو حسن زاده
اجرتان با صاحب اثر
=============
عشق یعنی لاله های سرخ مست
عشق یعنی مستی از جام الست
عشق یعنی سجدگاه اشک و خون
عشق یعنی رقص تا حد جنون
عشق یعنی کربلا غوغا شده
سرزمینش کعبه ی دلها شده
عشق یعنی لاله های واژگون
تشنه و غلطیده در دریای خون
عشق یعنی در پی آب حیات
تشنه ماندن بر لب آب فرات
عشق یعنی در کنار علقمه
گلشنی از لاله های فاطمه
عشق یعنی خیمه هایی سوخته
کودکانی از عطش افروخته
عشق یعنی زینب و شام بلا
عشق یعنی کل ارض کربلا
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
اعظم جعفری
-
حکیمه کمایی.دلتنگ
-
زهره معینی منفرد
-
علی سلطانی نژاد
-
سیامک عشقعلی
نقد 3
طارق خراسانی 26 مهر 1394 01:34
*شط فرات : نام زمین کربلا
این معنا در پی نوشت شعر خانم حسن زاده آمده بود ...
شط همان رودخانه و فرات هم نام آن رودخانه است اما ایشان در کتابی خوانده بودند که نام دیگر کربلا را شط فرات نهاده بودند و حقیر تا این لحظه چنین چیزی را ندیده و نخوانده ام از خودشان خواهش خواهم کرد که تشریف بیا ورند و در این خصوص به عزیزان توضیحات لازم را بدهند.
در پناه خدا
نگار حسن زاده 26 مهر 1394 18:16
درود مجدد پدر عزیزم
در مورد شط فرات باید عرض کنم که تمام اسامی و صحنه هایی که در شعر ذکر شده مستقیما از کتاب جامع قصه کربلا (به قلم حجة السلام و المسلیمن علی نظری منفرد)روایت شده که این کتاب تالیفی ست از برترین مراجع کتب عاشورایی و دینی و تاریخی و نگاهی ریز و دقیق به واقعۀ عاشورا داشته
از مهترین منابعی که مولف استفاده کرده هم به تاریخ ابن خیاط،تفسیر مجمع البیان و مقتل الحسین خوارزمی و مقتل الحسین عبدالرزاق مقرم و.... میشه اشاره کرد
سپاس از مهرتون
شاد وسلامت باشید
شهین قطبی "" پارســی "" 01 آبان 1394 10:52
درود وسپاس
استاد گرانمایه
که با قدرت قلمتان بر صفحه چنان نقشی میزنید که مثل همیشه جاودانه وماندگار است
روان وزیبا ودلنشین
درپناه حضرت دوست مسرور باشید