- لیست اشعار
- قالب
- سپید
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
bahram ehsani
در27 /02/ 1394 -
فاضله هاشمی
در27 /02/ 1397 -
سیده فریبا سیدموسوی
در27 /02/ 1355 -
طاها پرکی
در27 /02/ 1378 -
Sarina Salarian
در27 /02/ 1383 -
علی آهنگر
در27 /02/ 1383
سُریدن سُکوت زمان بر پوست صورتم سفر شبانهی من با ایزدِ باد تا آخرین مرز سُرایشِ کویر شن میشود شعرهای نانوشته ابدیت بر کاروانِ کولیانِ کویرِ کرمان وقتی گیسوان بلند شب را آهسته میبافد دختر فِرفِرهفر...
ادامه شعرمثل بوسه ی تبر بر تن درخت عشق همان قدر لطیف همان قدر خشن
ادامه شعرزنگِ سوال، تعجبِ حافظه را بالا آورد و زمینِ زیرِ پایِ من، قِل خورد دستها، تا حدِّ تنهاییِ من دراز شد و نگاه ِ پر گلایه را بیدار کرد و امروز، آنگونه می نویسم که هست... و زبانِ تمام خاطره ها را گِل...
ادامه شعروقتی میگویی دوستت دارم انگار کسی در حنجرهات تار میزند وقتی میگویم دوستت دارم انگار کسی در گلویم نی میزند دوست داشتن شبیه موسیقی است شنیدن کافی نیست باید حس شود کاش میشد صدایت را دید چشمانت ...
ادامه شعرفریاد نیست؛ سکوت من لبریز لحظه های حسرت انگیزیست که درونشان صدها بار شکستم. بداهه جوادمرادی
ادامه شعردر اشکال بیان جنگی آغاز شده که کلمات را پس می دهد و زبان را جا می گذارد در دل پر خون چه بگویم؟! که از لای دندان ها اعصاب می زند به همه جای اندوه، می افتم گوشه ای مچاله شده و فشار پوتین را روی قفسه...
ادامه شعرقامت نماز بسته ام کمی دورترها خدا حاجتم را داده است...
ادامه شعردر این لحظه که به تماشای رقصِ مرگ نشسته ام تو را در گوش باد زمزمه می کنم به نام بلندِ بامِ خانه ی مان به نام خوشه های روز طلایی به نام خواهشِ گل های شبگرد تو را زمزمه می کنم ای شجاعدل زندگی همیشه زنده...
ادامه شعر_تق تق کفش هایت رشته ی خیالم را پاره کرد _بهتر لااقل اینگونه حواست پرت من میشود خسته از تکرار بودن های پوشالی از آن بودن های بی تکرار می خواست تب جوانی اش سرد شد پای تنهایی که میان باشد کفش های بد...
ادامه شعر"دریای تو" دل به دریای تو دادم که مرا موج به آن سوی تو راند که نگو موج مرا تا لب ساحل ببرد این هوای تو چه سرد و این دلت هر چه غبار آلود است من به تنهایی یک تخته ی چوب چون سوار از دل موجی به تو می ...
ادامه شعرغزل سحر پر من خونین در این شبیخون سحر بر دل شبزده غرق غزل بوسه زن بر خورشید آمدهام بر لب تو من در این مشرق عشق مشرفم بر دل تو تو بزن قلب مرا به در آ از این سینه تنگ به چه کار آیدم این تاریکی شب یا ...
ادامه شعر۱۰۰۵. فاتحه خوان بر تن تو سایه می اندازم من دزدانه در خاک تن تو دفن شده ام. ۱۰۰۶. کاشک می شد باری به دوشِ کسی نگذارم حتی شعر. ۱۰۰۷. عمر، پنجره ای یائسه است و من در صف خالیِ تماشا هوسِ تخمه کرده ...
ادامه شعرمثل فلسفه مثل شعر مثل ریاضی مثل ... عشق حداقل برای من برای شاعری مبهوت شما نفهمیدید ما هم نمی فهمیم که دنیا دنیای نفهمیدن است مثل چیزی که حالت را خوب کند دلت را صاف راستش خیلی حالم خوش نیست شاید مریض...
ادامه شعرمن و جمیله هر دو فوق لیسانس علوم حیوانی گرفتیم ! حالا جمیله عروس یکی از وزراست ! من از زیر پای کدخدا کتاب های ادبیات را جارو می کنم ! ما رابطه خود با حیوانات را حفظ کرده ایم ! جمیله تاجر بزرگ پشم ...
ادامه شعر. وَ گیاهی ام دمیده بر گوری ناشناس سرگرمِ تماشایِ حمدهایِ تیزرو - که هرگز شکار نمی شوند انگار... وَ گاهی سرگرمِ چیدنِ وقت هایِ نشکفته ام بی انتظارِ پایین آمدنت بی انتظ...
ادامه شعر_داستان تو واین صندلی چوبی چیست.؟ _ صندلی چوبی روی ایوان آن زمان که غرق رویای باتوبودن بودم ودلداگی های دروغینت از چشمانم سرازیر می شد قایق نجاتم شد. ◾◾◾ هر شبم یلداست بعد از آن یلدا، دانه کرده ...
ادامه شعروارونه افتاده بودم و ابتدای جهان گم شده بود دست و پا میزدم برای رسیدن بیآن که بدانم بیهوده بیهوده بیهوده میکوشم بستری بود جهان نه به وسعت دستهایمان و خوابگاهی نه به وسعت خوابهایمان...
ادامه شعروقتی که خنده رو لبام می میره سیاهی آوار می شه روی سرم اونایی که سراغتو می گیرن می فهمن از همیشه تنها ترم چشاتو وا کن ، زندگیمو ببین دنیای من ب...
ادامه شعربازگشت رفته بودم که دگر باز نگردم،،، اما!!! تهی دست و تهی فکر و تهی دل " بی بال و پر ،،، باز گشتم "به قفس تن "؛ در انتظار طه 22/ 11 400...
ادامه شعر