- لیست اشعار
- موضوع
- عمومی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
احسان امیرسالاری
در13 /03/ 1360 -
حسن جعفری
در13 /03/ 1344 -
علی سلطانی
در13 /03/ 1378 -
فیروز رضائی
در13 /03/ 1353 -
یاسر قادری
در13 /03/ 1364
تو به من گفتی تو را زخود برهانم یا نرهانم باکی نیس دانم تو مرا بازیچه خود بکنی یا نکنی شکی نیست تو به من گفتی : تو اگر غریبانه بروی آن سوی مرزها باز من تنها بمانم یا نمانم احساسی نیست تو چمدانت را بس...
ادامه شعردلا بگذر که ما را عشق روا نیست درون سینه جای رقص ساز نیست دلا بگذر که عشق را جز سیاهی نباشد جای هیچ درد و تباهی دلا بگذر که هر زخمی چو سوزان که دردی همچو شمشیر هست و بران دلا بگذر که این بخت یار ...
ادامه شعرانسانیت یعنی ایمان به خدا همیشه جاودان ××××××××× اشک از چشمانم سرازیر بغضم شکست از عشق دروغ ××××××××× عطر شب بو نمی رود مگر در روز ××××××××× غرق گشتم در آبی زلال چشمانت عشق تو دریاست ××××××××× کار مع...
ادامه شعرشعر و هنر کجا و درکِ منِ بینوا کجاست تصویرِ راست، زعاشق درد آشنا کجاست؟ با موج، رفیق و همراه شدن کار ناخداست از کافران مپرس، راه و رسم انبیا کجاست زر را ز زرگری بخر که بسی آزموده است دل را ز دلبری که ...
ادامه شعرترس بیجا مانع رشد بشر گر توهم بر دلت شوم و تشر هر چه خواهی گر دلت غوغا شود بازیچه ی آن دست ناپیدا شود بر دلت محکم بزن دستی حکیم این توهم بر تو القائی عظیم گر توانستی بدان قالب شوی فارغ از علم های ...
ادامه شعرای فلک ، روزی گر مهمان شوم رویت مرا هشیار کن روزی گر،اندر وجودم فهم این دنیا گرفت،هشیار کن من و این دنیا دو خطیم ، هر دو صاف و مقتدر هرکه بر آن دیگری کمر شکست،شیدا شده،هشیار کن من اگر بر روی او خمی ...
ادامه شعرز جهانی که همه در سوی آن بد میکنند هرکه از زورش بدان،حق و ناحق میکنند ز جهانی که شود رتبه پناه هر کسی بوی تعفن بدهد هر خارزار هر کسی دل چه غمگین است چو بیند این خلق بازی بر گرفتند این خدا را که چه ...
ادامه شعراز باده ی ناباده ی بد مست،چشیدم ناخواسته از خواسته ام دست،کشیدم
ادامه شعرآن جود و کرم محمد آمد از سوی خدای سرمد آمد نعمت به وجود او تمام است بنگر که صفای بی حد آمد از کوه حرا رسید ندایی امت به پناه احمد آمد ای عالمیان به هوش باشید آن خاتم دین ارشد آمد در ساحل جان ب...
ادامه شعراین نباشد هر یه برگی از درخت چون بیفتاد حکم او بودَست و بخت خیر ،اگر خالق بود هر کس امور این جهنم را چه سودش ما بدور ...
ادامه شعر《فصل سرد》 غزل بعد تو فصل دلم سرد و زمستانی شد غم شد همخانه ی دل دیده چو بارانی شد محفلی نیست که یادی ز تو در آن نشود دل من با غم و اندوه تو زندانی شد خنده پَر زد ز لبم باغ دلم گشته خزان مرغ دل ...
ادامه شعربسم الله النور صلوات بر محمد و آل محمد(علیهم السلام) از بوی گلستان بی مثال محمد گردیده جهان مست لایزال محمد چون آب حیاتی به درون ظلمات است هر جلوه نورانی جمال محمد سر برزده هستی به تجلی و تعین از...
ادامه شعرخلق را چرا درد و فشارند ؟ بفهمانند که صد عاقل بدانند ؟ چو این دنیا بود بی خیری هر دم همان بهتر که ما دیوانه از دم...
ادامه شعرهرچه کاشتم آفتی شد هرچه ساختم کاه گلی شد مشکل آن ذات خودم بود حرف هر کس باورم شد
ادامه شعرآمدند و ما بخندیدند و رفتند نفهمیدند که فهمیدیم نفهمند آنکه از عقل کم بدارد مال بیش صد چو عاقل سربلند بر دار خویش...
ادامه شعرخاک گوهر بیز من گنجی نهان در سینه دا رد این زمین حلم ودانش بین چه سان آئینه دارد پاک و صیقل یافته از نور شمس آسمانها عقد پروینش صفای روشن دیرینه دارد سر فدای خاکش از تبریز تا مرز بلوچش سرزمینم قدر دنی...
ادامه شعربنام خدا 《ادیبان》 درود ای ادیبانِ ایران زمین سفیرانِ فرهنگِ ناب و وَزین چو افکنده آوازه ی نیکِتان به گوش جهان و به دنیا طنین ( نژاد - شهریور ۱۴۰۲ ) روز شعر و ادب فارسی و بزرگداشت استاد ...
ادامه شعرپاچه هایم سگی تر از آن است که بگیری مرا به دندانت مزه مزه کنی شبم را با رژ لب های جیغ خندانت بعد حاشا کنم دهانت را تف کنی تکه پاره هایم را گم کنم هر چه بوده ام را باز وسط میله های زندانت زیر پس ...
ادامه شعرآنکه پست باشد صفت،هر جا رود دور میزند گر بداند این به نفعش،هرکه هست دور میزند آنکه ذاتش هست خراب،هرچه کند پستی شود ترسم آن روزی رود کعبه،که هفت دور میزند ...
ادامه شعر